پوشش بانوان از نگاه اسلام
ط. نکویی ریزی
مسئله پوشش زن در خلقت او جایگاه عظیم و بلندى دارد و در شرایع آسمانى به عنوان یک اصل مطرح بوده است، اسلام نیز در موضوع پوشش زن، صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته، حجاب را لازم شمرده است تا عفت بیرونى زن با عفت درونى او هماهنگ گردد و بنیان خانواده مستحکم گردد.
الزام پوشش اسلامى براى زن براى حفظ عفت اوست، نه زنجیر اسارتى بر دست و پاى او، و نه سدى در برابر تکامل فکرى و علمى و هنرى زن، بلکه وسیلهاى است براى تعالى روح و ایفاى مسئولیتهاى فردى و اجتماعى او.
قوانین الهى، قوانینى است از بهترین آفریدگار(1)، براى بهترین آفریده(2)، با بهترین قانون،(3) این قوانین با احاطه کامل بر ابعاد وجودى انسان و ارزیابى همه جانبه و همسو با سیر تکامل هستى وضع مىگردد و سعادت انسان را تأمین مىنماید. مسلماًپیروى از قوانین الهى فواید بىشمارى را براى جامعه به ارمغان خواهد آورد و نادیده گرفتن هر یک از آنها زیانهاى بىشمارى را به دنبال خواهد داشت، یکى از این قوانین قانون حجاب است که از احکام ضرورى اسلام مىباشد و فقهاى شیعه منکر آن را محکوم به کفر دانستهاند.
با وجود اهمیت فراوان حجاب در اسلام، امروزه شاهد کمتوجهى جمعى از دختران و زنان جامعه اسلامى به این فریضه هستیم. پژوهش حاضر درصدد آن است که روشهاى پیشگیرى و درمان این پدیده را بررسى کند و از آنجا که آشنایى با آثار و عوامل بدحجابى زمینه را براى مقابله دقیقتر با آن فراهم مىکند، آثار گوناگون و عوامل و ریشههاى آن نیز مورد توجه قرار گرفته است.
واژهشناسى حجاب
براى پوشش بانوان از واژههاى گوناگونى چون حجاب، جلباب و خمار استفاده مىشود که بازشناسى آنها کمک شایانى به مفهوم دقیق پوشش اسلامى مىکند، از این رو ابتدا به بررسى واژهها مىپردازیم.
حجاب
حجاب در لغت به معنى پوشش، پنهان کردن، مانعى که از داخل شدن جلوگیرى مىکند،(4) پرده، در پرده کردن، پوشانیدن و نگهداشتن از بیرون آمدن استعمال شده است.(5)
در کلمات فقها، از قدیمىترین ایام تاکنون در مورد پوشش زنان، معمولاً کلمه ستر به کار رفته است، در روایات اسلامى نیز همین تعبیر یا شبیه آن وارد شده است، به کار رفتن حجاب در پوشش زنان، اصطلاحى است که بیشتر در عصر ما پیدا شده است (6)
جلباب
جلباب که جمع آن جلابیب است در تعیین حدود حجاب نقش مهمى دارد و بازشناسى دقیق آن در شناخت محدوده پوشش تأثیر فراوانى خواهد داشت. در معنى جلباب اختلاف است، در قاموس قرآن مىنویسد جلباب، پیراهن و لباس گشاد و کوچکتر از ملحفه یا چیزى مثل ملحفه که زن لباسهاى خود را با آن مىپوشاند(7)، راغب اصفهانى آن را پیراهن و روسرى گفته است(8)، یا روسرى که زن وقت خروج از منزل سرو صورتش را با آن مىپوشاند، به طور کلى جلباب لباسى است از چارقد بزرگتر و از قبا کوچکتر، لباس بالایى و چادر مانند که زن به وسیله آن سرو سینه خود را مىپوشاند(9).
خمار
خمار که جمع آن خمر است به معناى پوشش مىباشد (10)، اصل خمر به معنى ستر و پوشاندن است، راغب اصفهانى مىنویسد خمر به معنى پوشاندن شىء به آنچه چیزى را مىپوشانند(11) و در عرف مردم خمار مخصوص شده به آنچه زن سر خود را با آن مىپوشاند.
در حدیثى از پیامبر اکرم )ص( براى زنان در مقابل نامحرم چهار پوشش ویژه معرفى شده است.
»عن النبى)ص( ولغیر ذى محرم اربعة اثواب، درع و خمار و جلباب و ازار«(12)
زن در برابر نامحرمان باید چهار لباس داشته باشد، پیراهن، روسرى، شلوار، چادر.
کیفیت حجاب
از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان از ابتداى بلوغ، پوشاندن تمام بدن و موها به استثناى صورت و مچ دستهابه پایین در مقابل نامحرم است، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آن واجب نیست البته بعضى از فقهاى فعلى، به طور احتیاط وجوبى، پوشاندن صورت و دستها را نیز لازم مىدانند، ولى حتى افرادى که پوشاندن آن را واجب نمىدانند، در اصل مطلوبیت و استحباب آن بحثى ندارند.(13)
حجب و عفت نعمت واهب بود
ستر موها و تنت واجب بود
آنچه مستثناى از پوشش بگشت
قرص صورت باشد و کفین دست
طبق نظر مشهور پوشاندن صورت و مچ دستها به پایین لازم نیست ؛ به شرط اینکه:
الف( این دو عضو داراى زینت نباشد.
ب( کسى به آنها به قصد لذت و هوس نگاه نکند.
بنابراین اگر کسى به قصد لذت بردن به آن دو نگاه کند یا صورت و دستها داراى زینت و آرایش باشد، مىبایست صورت و دستها را هم بپوشانند.(14)
از امام خمینى)ره( سؤال شده چنانچه زن با خود زینت داشته باشد مانند حلقه ازدواج یا انگشترى در دست یا چهره او آراسته باشد، آیا واجب است وجه و کفین )صورت و دست( را بپوشاند؟
فرمودهاند: پوشاندن از نامحرم در فرض مذکور واجب است.
همچنین از حدود حجاب اسلامى براى بانوان سؤال شده است: آیا لباس بلند آزاد و شلوار و روسرى کفایت مىکند؟ و اصولاً چه کیفیتى در لباس و پوشش زن در برابر نامحرم باید رعایت شود؟ فرمودهاند: واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دستها تا مچ از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانعى ندارد، ولى پوشیدن چادر بهتر است و از لباسهایى که توجه نامحرم را جلب کند باید اجتناب شود.(15)
حضرت فاطمهى زهرا)س( بهترین الگوى تربیتى زن مسلمان، در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم، از پوششهاى خاصى، مثل جِلباب )چادر( و برقع )روپوش صورت( استفاده مىکردند، علاوه بر این، یکى از حوادثى که بیانگر کیفیت حجاب حضرت فاطمهى زهرا)س( در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد براى دفاع از قضیهى فدک است، در جریان غمانگیز غصب فدک، آمده است: وقتى ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که حضرت را از فدک محروم نمایند، ایشان با شکل خاصى از حجاب و پوشش براى دفاع از حق خویش از منزل به مسجد آمدند. راوى، شکل خاص حجاب حضرت را این گونه توصیف نموده است » لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فى لمة من حفدتها و نساء قومها قطأ ذیولها«(16)
حضرت زهرا)س( هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را به گونهاى که تمام بدن آن حضرت را مىپوشاند و گوشههاى آن به زمین مىرسید، به تن کردند و به همراه گروهى از نزدیکان و زنان قوم خود به سوى مسجد حرکت کردند. قضیهى فوق گویاى آن است که پوشش بیرون از منزل حضرت خمار و جلباب بوده که قرآن به عنوان حجاب زنان در بیرون منزل و مواجهه با نامحرم، از آن یاد کرده است.(17)
عوامل بدحجابى
ط. نکویی ریزی
در این فصل به بررسى عواملى که باعث پیدایش، رشد و گسترش بد حجابى شدهاند، مىپردازیم.
1- تمایلات درونى
یکى از علل پیدایش بد حجابى در جامعه، تمایلات درونى زنان است. برخى از زنانى به پوشیدن روسرى کوتاه و نازک و لباسهاى مبتذل مبادرت مىورزند و میل شدیدى به خودنمائى در آنها وجود دارد، اگر زندگى، روحیات، و حالات درونى آنها به دقت مورد مطالعه و کاوش قرار گیرد، معلوم خواهد شد که در عمق روان خویش از کمبودهایى رنج مىبرند که عکس العمل خارجى آن به صورت بد حجابى و خودنمائى و جلب توجه دیگران جلوه پیدا مىکند؛ تمایلاتى از قبیل راحتطلبى، میل به خودنمائى، احساس حقارت و خودباختگى از جمله انگیزههائى است که موجب تشدید گرایش به بدحجابى و ابتذال مىگردد.
کسانى که به خاطر نارسائىهاى تربیتى و عاطفى، محبتهاى افراطى یا تفریطى و... در خویش احساس حقارت و کمبود شخصیت مىنمایند، براى جبران این نقیصه به هر کارى دست مىزنند، از جمله مىکوشند تا با پوشیدن لباسهاى غیر متعارف و آرایشهاى نامناسب توجه دیگران را به خود جلب کنند(29).
زمانى که اینگونه افراد راهنمایان درستى نداشته باشند، شخصیتى دروغین و بى پایه براى خود رقم مىزنند. با کمال تأسف سرمایه دارى غرب با بهرهگیرى از تئورى هاى روان شناسان خود، مسابقهاى پایانناپذیر را میان افراد جوامع، به خصوص زنان و دختران جوان در امر ظاهرى و پوشش و آرایش و مد و مدل دامن زده است.
2- خودنمائى و جلب توجه دیگران
خودنمائى از ویژگىهاى بارز زنان است، زن به حکم طبیعت خاص خود مىخواهد دلبرى کند و مرد را در دام علاقه به خود اسیر سازد، دختران و زنان جوان، بیشتر به خودنمائى و جلب توجه دیگران مىپردازند. آنان معمولاً سعى مىکنند ظاهرى دل فریب از خود نشان دهند و از توجه به شخصیت واقعى و باطنى و کمالات روحى خود غفلت مىورزند.
در حقیقت آنچه باعث تحریک مرد مىشود همان خودنمائى و خود آرائى و جلوهگرىهاى دل فریب است که قرآن کریم آن را »تبرج« خوانده است و از آن نهى مىکند.
»قال الله تبارک و تعالى: و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولى«(30)
مانند جاهلیت نخستین به خودنمائى و خودآرائى از خانه بیرون نشوید.
استاد شهید مطهرى قدسسره مىنویسد، شرافت زن اقتضا مىکند هنگامى که از خانه بیرون مىرود متین، سنگین، و با وقار باشد و در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد و عملاً مرد را به سوى خود دعوت نکند. پوشیده بودن زن در همان حدودى که اسلام تعیین کرده است موجب کرامت و احترام بیشتر او است زیرا او را در تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مىدارد(31).
3- چشم و هم چشمى
از دیگر عوامل بدحجابى زنان و دختران جامعه امروزى چشم و هم چشمى در جامعه است، گویا بدحجابى را علت پیشرفت و سربلندى زن و خانواده در میان اقوام و دوستان مىدانند، و همواره خود را با دیگران مقایسه مىکنند. البته رقابت سازنده در امور علمى و معنوى از زمینههاى رشد انسان است و در فرهنگ اسلامى جایگاه خاصى دارد. اما رقابت ناسالم از نظر اسلامى مردود است و ارزشى ندارد، قرآن مىفرماید:
» لا تمدنّ عینیک الى مامتعنا به ازواجاً منهم«(32)
»هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروههائى از آنها دادهایم میفکن.«
بسیارند زنان و دخترانى که مىخواهند در امور مادى برابر و یا برتر از دوستان و اقوام خود باشند و از این رو به بهانههایى چون دست و پا گیر بودن حجاب براى کار و تلاش، یا جذب خواستگار و ... به پیروى از هوسهاى نفسانى پرداخته، زیبایىهاى خود را آشکار کرده، به تدریج بدحجاب مىگردند.
4- تهاجم فرهنگى
فرهنگ ستیزان در جوامع اسلامى، دشمنان داخلى هستند که از عوامل مؤثر در ترویج فرهنگ مبتذل غربى در جامعه مىباشند. برخى از آنان در برابر پیشرفتهاى مادى و صنعتى غرب آنچنان دچار خود باختگى و خود کمبینى شدند که فتواى »باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شد« صادر کردند، از این رو براى اینکه از قافله تمدن عقب نمانند، سعى کردند در تمامى حرکات و رفتار و پوشش و آرایش ظاهرى خویش اداى غربىها را در آورند، چون آنها راه بروند و...
به این ترتیب زمینه فرهنگى، اجتماعى پذیرش لباس غربى و بى حجابى را تأمین کردند؛ آنان اسلام را نمىشناختند و به غرب خوشبینى مطلق داشتند(33).
علاوه بر این، گروههاى دیگرى با عناوین مختلف هنرمند، روشنفکر و... براى زدودن ارزشهاى اسلامى و رهائى از قوانین شرعى الهى، براى از بین بردن ارزشهاى جامعه اسلامى از جمله حجاب زنان تلاش شگرفى بکار گرفتند. اینان با ساختن فیلمهاى مبتذل، وارد کردن پوسترها و عکسهاى سکسی، داستان های سکسی مدلهاى سکس لباس و شلوار تنگ و کوتاه و مهیج سکس و... روشها و منشهاى انسانى و فرهنگ اسلامى را از جوامع اسلامى گرفته و فرهنگ بیگانگان را ترویج مىکنند.
وقتى فرهنگ و ارزشهاى اسلامى در جامعه دگرگون شود، تلقى زن از شخصیت و ارزش خود، عرضه وجود و نمایاندن آرایهها و زیبائیهایش مىشود و به این ترتیب بد حجابى زیاد مىشود.
5 - عدم آشنائى با اهمیت حجاب
یکى از علل بدحجابى عدهاى از خانوادههاى مسلمان، عدم آشنائى با احکام و حدود حجاب و پوشش اسلامى، مسئله محرم و نامحرم و ندانستن اهمیت و ضرورت حجاب و مضرات بى حجابى است. کم نیستند خانوادههائى که هنوز مرز دقیق محرم و نامحرم را نمىشناسند و در ارتباطات خانوادگى با سر و روى برهنه در کنار هم به گفتگو و خنده مىنشینند.
بر این نا آگاهى، بى دقتى را هم باید افزود، بسیارى از زنان مسلمان و نمازخوان را مىبینى که با پاى بدون جوراب در کوچه در مقابل دید نامحرم ظاهر مىشوند، گویا تصور مىکنند همان گونه که در نماز، پوشیدن پا تا مچ واجب نیست پوشاندن آن از نامحرم هم واجب نیست و یا با پیراهن آستین کوتاه در زیر چادر و یا بدون روسرى براى خرید به خیابان مىروند و هنگام پرداخت پول به مغازه دار، دست و گردن و موهایشان نمایان مىشود، زیاد مشاهده مىشود که زنان با پوشیدن جورابهاى نازک در مسجد یا در صحنهاى متبرک حرم امام رضا )ع( و حضرت معصومه)س( حضور پیدا مىکنند، یا در برابر دیدگان صدها تن مرد نامحرم وضو مىگیرند. نمونههاى بسیارى از این بى دقتىها را مىتوان شمرد!
»رهبر معظم انقلاب مىفرماید، خیلى از خانمها هستند که متدین و مسلمان هستند به انقلاب هم عقیده دارند، ولى مسأله حجاب برایشان روشن نیست، حرفى ندارد حجاب را رعایت کند، اما واقعاً حجاب در ذهن آنها مسئله است باید به اینها پاسخ داده شود، ما ابهامى نداریم براى ما روشن است ولى باید براى همه روشن شود، این کارى است فرهنگى که بنده زیاد رویش اصرار دارم(34)»
6- ضعف غیرت مردان
تأثیر متقابل زن و مرد، در روابط خانوادگى و در سرنوشت فرزندانشان، از اصول غیر قابل انکار در تربیت اجتماعى اسلام است، مرد و زن از یک سو مىتوانند با همکارىهاى متقابل، در اصلاح یکدیگر بکوشند و ضعفها را جبران نمایند و به مصداق »تواصوا بالحق(35)» یکدیگر را به حق و راستى توصیه نمایند، و از سوى دیگر آنهابه عنوان ولى و مربى نسبت به فرزندانشان مسئولیت جدىترى در شکل دادن هویت اخلاقى آنان دارند.
در مسئله حجاب که موضوع بحث کنونى ماست، گرچه مرد و زن، هر کدام تکلیف مختص به خود را دارند، اما از آن رو که به مصداق »الرّجال قوّامون على النّساء(36)» )مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است( مرد در زندگى زن، نقش قیومیت دارد، مسئولیت او در پاسدارى از عفاف زن، جدىتر مطرح مىگردد، لذا در روایات اسلامى، از غیرت و مسئولیت مرد، در معاشرتها و رفت و آمد و نوع پوشش همسر و دختران، نمونههاى بسیارى به چشم مىخورد. پیامبر اکرم )ص( فرمود: »ان الغیرة من الایمان«. غیرت نشانه ایمان است (37).
در زمینه غیرت ناموسى پیامبر اکرم )ص( مىفرماید: »اذا لم یغیر الرّجل فهو منکوس القلب(38)»
»مردى که غیرت ندارد، قلبش واژگونه و مسخ شده است«
بى غیرتى ویژه کسانى است که به مسخ ارزشهاى انسانى دچار گشته، فطرت اخلاقى را از دست داده و مستوجب لعنت و نفرین خدا گشتهاند، اینان از جلب نظر مردان اجنبى به نوامیس خود ابا و امتناعى ندارند و حتى خود به فساد آنان دامن مىزنند(39).
بر عکس افرادى که با خود خواهىها و شهوات نفسانى مبارزه مىکنند و ریشههاى حرص و آز و طمع و ماده پرستى را در وجود خود نابود مىکنند، به تمام معنى انسان وانسان دوست مىگردند و خود را وقف خدمت به خلق مىکنند و حس خدمت به نوع در آنان بیدار مىشود، چنین اشخاصى غیرتمند و نسبت به دختران و همسر خود حساستر مىگردند(40).
7 - عدم پاى بندى به آداب اجتماعى
ادب اجتماعى و انصاف فردى اقتضا مىکند براى احترام به عقیده و اراده اکثریت مردم مسلمان کشورمان، حتى زنان غیر مسلمانى که به پوشش اسلامى عقیده ندارند، از تظاهر به بى حجابى و ابتذال در پوشش اجتناب نمایند. همانگونه که رعایت و احترام قوانین راهنمائى و رانندگى نشان رشد فرهنگى و آداب اجتماعى افراد است، پشت پا زدن به آنها دلیل بر بى بهرهگیرى فرد از ادب و سلوک اجتماعى و انصاف درونى است، تظاهر به بدحجابى در جامعهاى که حجاب و پوشش جزء احکام مسلم دین و مذهبش به شمار مىرود، دلیل روشنى بر فقدان انصاف و آداب اجتماعى است.
آثار سوء بدحجابى
ط. نکویی ریزی
بدحجابى داراى آثار گوناگون دنیوى و اخروى است که در این جا به برخى از آنها اشاره مىشود.
آثار دنیوى بدحجابى
نتایج و آثارى که در دنیا به دنبال بدحجابى مىآید شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است که در این بحث به آن پرداخته مىشود.
1. آثار فردى
الف( اختلالات روانى
یکى از پیامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ایجاد اختلالات روانى در فرد مىباشد، بعضى از زنان بر اساس نیاز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضایت محیط به خودآرائى و جلوهگرى پرداخته، فکر و اندیشه خود را خواسته یا ناخواسته در بعد تمایلات و تخیلات پوچ، محدود مىکنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبرانناپذیرى بر روان، اعصاب و شخصیت او وارد مىسازد چرا که او در این حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افکار مختلف مىبیند و از محقق ساختن شخصیت خود عاجز مىماند، در این صورت یا به سوى بىتفاوتى و بى قیدى کشیده مىشود و یا به تخیلات و اعمال نامناسب دست مىزند، که در هر دو صورت خود و اطرافیانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مىدهد.
استاد شهید مرتضى مطهرى در این زمینه مىنویسد »روح بشر فوق العاده تحریکپذیر است، اشتباه است که گمان مىکنیم تحریک پذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگیرد، همانطور که بشر در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمىشود و اشباع نمىگردد، در امور جنسى نیز چنین است. هیچ مردى از تصاحب زیبا رویان، و هیچ زنى از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلى از هوس سیر نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون است با نوعى احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها که به نوبهى خود منجر به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد. چرا در دنیاى غرب این همه بیمارىهاى روانى زیاد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحریکات فراوان سکسى است که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غیررسمى انجام مىشود(41)»
بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى کردن او در اسلوبها و مدلهاى گوناگون مىشود، این اعمال او را به صورت موجودى بى اختیار و بى اراده به هر طرف مىکشد و دیگر بر زندگیش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر دیگران را ترجیح مىدهد؛ که براى جلوگیرى از این امور منفى، حجاب بهترین درمان مىباشد(42).
ب( افت تحصیلى و آموزشى
یکى دیگر از پیامدهاى سوء بد حجابى و یکى از نمونههاى بارز رکود فعالیتها، افت تحصیلى و آموزشى در میان دانشآموزان و دانشجویان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغولیت فکرى دختران محصل را بیشتر مىکند، آنان را به سوى شناخت مدلهاى گوناگون، آرایش موى سر و تقلید از مدهاى متنوع سوق مىدهد، آنان وقت زیادى از فرصتهاى مطالعه را مصروف آرایشها و آراستگىهاى سرو صورت و لباس مىنمایند، مقدار زیادى از وقت آنان نیز به سخن گفتن درباره این گونه امور و طریقه دسترسى به لوازم آرایش مىگذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرایش مو و... مىپردازند.
از سویى دیگر پسران دانشجو که دوران بحران جنسى را سپرى مىکنند، ممکن است به اشتیاق دیدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها کرده و ساعتها پس از دیدار در اندیشه فرو روند؛ چه زیان بار و خطرناک است آنگاه که دیدار، مکاتبهها و دوستىها را نیز در پى داشته باشد.
به راستى اگر پسر و دختر در محیط جداگانهاى تحصیل کنند و یا فرضاً اگر در یک محیط درس مىخوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هیچگونه آرایشى نداشته باشند و از پوشیدن لباسهاى تحریک کننده اجتناب نمایند؛ بهتر درس مىخوانند، فکر مىکنند، به سخن استاد گوش فرا مىدهند و حوصله کار و مطالعه و تحقیق دارند، یا وقتى کنار هر پسرى یک دختر آرایش کرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربیتى نشان داده در آن مدارسى که دختر و پسر با هم درس مىخوانند، کمکارى، عقب افتادگى و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است(43). البته در مواردى شاهد موفقیتهاى دختران بدحجاب بودهایم که موفقیت آنها به خاطر جدیت در تحصیل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عین جدیت در تحصیل، حجاب را نیز رعایت کنند، موفقیت آنان دوچندان مىشود.
ج( تحمل آزار جنسى
یکى از آثار بدحجابى، آزار و اذیت زنان بوسیله مردان بدکار است، جوانان هرزه با دیدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال کرده و آزار مىدهند، چه بسیار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل که بر سر راه آنها مىنشینند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدهند و مزاحم آنان مىشوند، متنفر هستند و این جوانان هرزه را مانع آزادى و فعالیتهاى خویش مىدانند. در موارد زیادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مىگیرند که ضرر و زیانش یک عمر گریبانگیر آنهاست.
از آنجا که پیامبر صلى الله علیه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مىباشند، آیه قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید:
یا ایهاالنّبى قل لّازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنى ان یعرفن فلا یؤذین و کان اللّه غفوراً رحیماً(44).
اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خویشتن را با چادر فرو پوشند که این کار براى اینکه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند براى آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
در شأن نزول این آیه آمده است هنگام شب موقعى که زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مىرفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنها مىشدند، آیه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند )تا از کنیزان و آلودگان و یهودیان( شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند(45).
د( سقوط ارزش زن
بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمینه ساز لذتهاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتیجه ارزشهاى راستین او فراموش مىگردد، به همین جهت تا زمانى که جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون این جاذبه از بین مىرود، احساس غربت، پوچى و پشیمانى مىکند.
آرى بدحجابى ارزشهاى راستین دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسىشان قرار مىدهد و آنان را فداى هرزگىها و هوسرانىهاى شیادان مىسازد. بدحجابى ارزش زن را از بین مىبرد و او را تاحد یک کالا پست مىکند، زنى که تن و اندام خود را در معرض دید همگان مىگذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط مىشود به کوچه و بازار مىکشد، در حقیقت مىخواهد با تکیه بر »زنانگى« خویش، جاى خود را در جامعه باز کند نه با تکیه بر »انسانیت« خویش، در واقع او بدین ترتیب اعلام مىکند که آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه اندیشه و لیاقت و کارایى او، چنین زنى قبل از هر چیز اسیر خود است. او به مغازه دارى شبیه است که دائماً در فکر تزئین و تغییر دکوراسیون ویترین مغازه است(46).
این اندیشه به او مجال آرزوهاى بزرگتر را نمىدهد. در این صورت زن نمىتواند با ویژگىهاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائىاش جلوه کند و حائز مقام والایى گردد.
هر قدر زن از شخصیت معنوى و زیبائىهاى درونى برخوردار باشد، به همان میزان خود را از به نمایش گذاشتن زیبائىهاى ظاهرى و جسمانى و خودنمایى و تنآرائى بى نیاز مىبیند و همانگونه که حجاب رمز پاکى و بازیابى شخصیت زن مسلمان است، چنین زنى دیگر در خود کمبودى احساس نمىکند و ارزش خویش را در تنآرائى و خودنمایى و لباسهاى رنگارنگ و حرکات هوسانگیز نمىداند.
در مقابل زنان فاقد شخصیت و بدحجابى که به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مىپردازند و به سراغ اسباب آرایش و زیورآلات جالبتر و کفش و لباس شیکتر مىپردازند، از آن قشر زنانى هستند که از سرمایههاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اینان، کمبود خویش را بدین گونه جبران مىکنند و عطش شخصیتیابى را از این طریق فرو مىنشانند(47).
ه( زمینهسازى رذایل اخلاقى
بدحجابى منشأ پارهاى از رذایل اخلاقى در باطن فرد مىگردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مىآورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسیار افرادى که به علت ابتذال در پوشش، دچار بیمارىهاى کبر و غرور و عجب و ریا... مىگردند وچه بسیار کسانى که به خاطر مد پرستى که منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مىآیند.
صادق آل محمد)ص( هنگام بیان ویژگىهاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشیدن لباسهایى که رذایل اخلاقى چون عجب و ریا و تکبر و... از آنها پدید مىآید منع مىکند و مىفرماید:
»و لا یحملک على العجب و الریا و التزیّن و التفاخر و الخیلاء فانها من آفات الدّین و مورثه القسوة فى القلب(48)».
»لباست، لباسى نباشد که تو را به گناه خودپسندى، ریا، آراسته نشان دادن، مباهات بر دیگران، فخر فروشى و تکبر آلوده کند، که تمام اینها از آفات دین و موجب سنگدلى است«
از این روایت معلوم مىشود که پارهاى از پوششها چنین خاصیت و پیامدهاى سوئى را به همراه دارند(49).