عوامل بدحجابى
ط. نکویی ریزی
در این فصل به بررسى عواملى که باعث پیدایش، رشد و گسترش بد حجابى شدهاند، مىپردازیم.
1- تمایلات درونى
یکى از علل پیدایش بد حجابى در جامعه، تمایلات درونى زنان است. برخى از زنانى به پوشیدن روسرى کوتاه و نازک و لباسهاى مبتذل مبادرت مىورزند و میل شدیدى به خودنمائى در آنها وجود دارد، اگر زندگى، روحیات، و حالات درونى آنها به دقت مورد مطالعه و کاوش قرار گیرد، معلوم خواهد شد که در عمق روان خویش از کمبودهایى رنج مىبرند که عکس العمل خارجى آن به صورت بد حجابى و خودنمائى و جلب توجه دیگران جلوه پیدا مىکند؛ تمایلاتى از قبیل راحتطلبى، میل به خودنمائى، احساس حقارت و خودباختگى از جمله انگیزههائى است که موجب تشدید گرایش به بدحجابى و ابتذال مىگردد.
کسانى که به خاطر نارسائىهاى تربیتى و عاطفى، محبتهاى افراطى یا تفریطى و... در خویش احساس حقارت و کمبود شخصیت مىنمایند، براى جبران این نقیصه به هر کارى دست مىزنند، از جمله مىکوشند تا با پوشیدن لباسهاى غیر متعارف و آرایشهاى نامناسب توجه دیگران را به خود جلب کنند(29).
زمانى که اینگونه افراد راهنمایان درستى نداشته باشند، شخصیتى دروغین و بى پایه براى خود رقم مىزنند. با کمال تأسف سرمایه دارى غرب با بهرهگیرى از تئورى هاى روان شناسان خود، مسابقهاى پایانناپذیر را میان افراد جوامع، به خصوص زنان و دختران جوان در امر ظاهرى و پوشش و آرایش و مد و مدل دامن زده است.
2- خودنمائى و جلب توجه دیگران
خودنمائى از ویژگىهاى بارز زنان است، زن به حکم طبیعت خاص خود مىخواهد دلبرى کند و مرد را در دام علاقه به خود اسیر سازد، دختران و زنان جوان، بیشتر به خودنمائى و جلب توجه دیگران مىپردازند. آنان معمولاً سعى مىکنند ظاهرى دل فریب از خود نشان دهند و از توجه به شخصیت واقعى و باطنى و کمالات روحى خود غفلت مىورزند.
در حقیقت آنچه باعث تحریک مرد مىشود همان خودنمائى و خود آرائى و جلوهگرىهاى دل فریب است که قرآن کریم آن را »تبرج« خوانده است و از آن نهى مىکند.
»قال الله تبارک و تعالى: و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولى«(30)
مانند جاهلیت نخستین به خودنمائى و خودآرائى از خانه بیرون نشوید.
استاد شهید مطهرى قدسسره مىنویسد، شرافت زن اقتضا مىکند هنگامى که از خانه بیرون مىرود متین، سنگین، و با وقار باشد و در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد و عملاً مرد را به سوى خود دعوت نکند. پوشیده بودن زن در همان حدودى که اسلام تعیین کرده است موجب کرامت و احترام بیشتر او است زیرا او را در تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مىدارد(31).
3- چشم و هم چشمى
از دیگر عوامل بدحجابى زنان و دختران جامعه امروزى چشم و هم چشمى در جامعه است، گویا بدحجابى را علت پیشرفت و سربلندى زن و خانواده در میان اقوام و دوستان مىدانند، و همواره خود را با دیگران مقایسه مىکنند. البته رقابت سازنده در امور علمى و معنوى از زمینههاى رشد انسان است و در فرهنگ اسلامى جایگاه خاصى دارد. اما رقابت ناسالم از نظر اسلامى مردود است و ارزشى ندارد، قرآن مىفرماید:
» لا تمدنّ عینیک الى مامتعنا به ازواجاً منهم«(32)
»هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروههائى از آنها دادهایم میفکن.«
بسیارند زنان و دخترانى که مىخواهند در امور مادى برابر و یا برتر از دوستان و اقوام خود باشند و از این رو به بهانههایى چون دست و پا گیر بودن حجاب براى کار و تلاش، یا جذب خواستگار و ... به پیروى از هوسهاى نفسانى پرداخته، زیبایىهاى خود را آشکار کرده، به تدریج بدحجاب مىگردند.
4- تهاجم فرهنگى
فرهنگ ستیزان در جوامع اسلامى، دشمنان داخلى هستند که از عوامل مؤثر در ترویج فرهنگ مبتذل غربى در جامعه مىباشند. برخى از آنان در برابر پیشرفتهاى مادى و صنعتى غرب آنچنان دچار خود باختگى و خود کمبینى شدند که فتواى »باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شد« صادر کردند، از این رو براى اینکه از قافله تمدن عقب نمانند، سعى کردند در تمامى حرکات و رفتار و پوشش و آرایش ظاهرى خویش اداى غربىها را در آورند، چون آنها راه بروند و...
به این ترتیب زمینه فرهنگى، اجتماعى پذیرش لباس غربى و بى حجابى را تأمین کردند؛ آنان اسلام را نمىشناختند و به غرب خوشبینى مطلق داشتند(33).
علاوه بر این، گروههاى دیگرى با عناوین مختلف هنرمند، روشنفکر و... براى زدودن ارزشهاى اسلامى و رهائى از قوانین شرعى الهى، براى از بین بردن ارزشهاى جامعه اسلامى از جمله حجاب زنان تلاش شگرفى بکار گرفتند. اینان با ساختن فیلمهاى مبتذل، وارد کردن پوسترها و عکسهاى سکسی، داستان های سکسی مدلهاى سکس لباس و شلوار تنگ و کوتاه و مهیج سکس و... روشها و منشهاى انسانى و فرهنگ اسلامى را از جوامع اسلامى گرفته و فرهنگ بیگانگان را ترویج مىکنند.
وقتى فرهنگ و ارزشهاى اسلامى در جامعه دگرگون شود، تلقى زن از شخصیت و ارزش خود، عرضه وجود و نمایاندن آرایهها و زیبائیهایش مىشود و به این ترتیب بد حجابى زیاد مىشود.
5 - عدم آشنائى با اهمیت حجاب
یکى از علل بدحجابى عدهاى از خانوادههاى مسلمان، عدم آشنائى با احکام و حدود حجاب و پوشش اسلامى، مسئله محرم و نامحرم و ندانستن اهمیت و ضرورت حجاب و مضرات بى حجابى است. کم نیستند خانوادههائى که هنوز مرز دقیق محرم و نامحرم را نمىشناسند و در ارتباطات خانوادگى با سر و روى برهنه در کنار هم به گفتگو و خنده مىنشینند.
بر این نا آگاهى، بى دقتى را هم باید افزود، بسیارى از زنان مسلمان و نمازخوان را مىبینى که با پاى بدون جوراب در کوچه در مقابل دید نامحرم ظاهر مىشوند، گویا تصور مىکنند همان گونه که در نماز، پوشیدن پا تا مچ واجب نیست پوشاندن آن از نامحرم هم واجب نیست و یا با پیراهن آستین کوتاه در زیر چادر و یا بدون روسرى براى خرید به خیابان مىروند و هنگام پرداخت پول به مغازه دار، دست و گردن و موهایشان نمایان مىشود، زیاد مشاهده مىشود که زنان با پوشیدن جورابهاى نازک در مسجد یا در صحنهاى متبرک حرم امام رضا )ع( و حضرت معصومه)س( حضور پیدا مىکنند، یا در برابر دیدگان صدها تن مرد نامحرم وضو مىگیرند. نمونههاى بسیارى از این بى دقتىها را مىتوان شمرد!
»رهبر معظم انقلاب مىفرماید، خیلى از خانمها هستند که متدین و مسلمان هستند به انقلاب هم عقیده دارند، ولى مسأله حجاب برایشان روشن نیست، حرفى ندارد حجاب را رعایت کند، اما واقعاً حجاب در ذهن آنها مسئله است باید به اینها پاسخ داده شود، ما ابهامى نداریم براى ما روشن است ولى باید براى همه روشن شود، این کارى است فرهنگى که بنده زیاد رویش اصرار دارم(34)»
6- ضعف غیرت مردان
تأثیر متقابل زن و مرد، در روابط خانوادگى و در سرنوشت فرزندانشان، از اصول غیر قابل انکار در تربیت اجتماعى اسلام است، مرد و زن از یک سو مىتوانند با همکارىهاى متقابل، در اصلاح یکدیگر بکوشند و ضعفها را جبران نمایند و به مصداق »تواصوا بالحق(35)» یکدیگر را به حق و راستى توصیه نمایند، و از سوى دیگر آنهابه عنوان ولى و مربى نسبت به فرزندانشان مسئولیت جدىترى در شکل دادن هویت اخلاقى آنان دارند.
در مسئله حجاب که موضوع بحث کنونى ماست، گرچه مرد و زن، هر کدام تکلیف مختص به خود را دارند، اما از آن رو که به مصداق »الرّجال قوّامون على النّساء(36)» )مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است( مرد در زندگى زن، نقش قیومیت دارد، مسئولیت او در پاسدارى از عفاف زن، جدىتر مطرح مىگردد، لذا در روایات اسلامى، از غیرت و مسئولیت مرد، در معاشرتها و رفت و آمد و نوع پوشش همسر و دختران، نمونههاى بسیارى به چشم مىخورد. پیامبر اکرم )ص( فرمود: »ان الغیرة من الایمان«. غیرت نشانه ایمان است (37).
در زمینه غیرت ناموسى پیامبر اکرم )ص( مىفرماید: »اذا لم یغیر الرّجل فهو منکوس القلب(38)»
»مردى که غیرت ندارد، قلبش واژگونه و مسخ شده است«
بى غیرتى ویژه کسانى است که به مسخ ارزشهاى انسانى دچار گشته، فطرت اخلاقى را از دست داده و مستوجب لعنت و نفرین خدا گشتهاند، اینان از جلب نظر مردان اجنبى به نوامیس خود ابا و امتناعى ندارند و حتى خود به فساد آنان دامن مىزنند(39).
بر عکس افرادى که با خود خواهىها و شهوات نفسانى مبارزه مىکنند و ریشههاى حرص و آز و طمع و ماده پرستى را در وجود خود نابود مىکنند، به تمام معنى انسان وانسان دوست مىگردند و خود را وقف خدمت به خلق مىکنند و حس خدمت به نوع در آنان بیدار مىشود، چنین اشخاصى غیرتمند و نسبت به دختران و همسر خود حساستر مىگردند(40).
7 - عدم پاى بندى به آداب اجتماعى
ادب اجتماعى و انصاف فردى اقتضا مىکند براى احترام به عقیده و اراده اکثریت مردم مسلمان کشورمان، حتى زنان غیر مسلمانى که به پوشش اسلامى عقیده ندارند، از تظاهر به بى حجابى و ابتذال در پوشش اجتناب نمایند. همانگونه که رعایت و احترام قوانین راهنمائى و رانندگى نشان رشد فرهنگى و آداب اجتماعى افراد است، پشت پا زدن به آنها دلیل بر بى بهرهگیرى فرد از ادب و سلوک اجتماعى و انصاف درونى است، تظاهر به بدحجابى در جامعهاى که حجاب و پوشش جزء احکام مسلم دین و مذهبش به شمار مىرود، دلیل روشنى بر فقدان انصاف و آداب اجتماعى است.
آثار سوء بدحجابى
ط. نکویی ریزی
بدحجابى داراى آثار گوناگون دنیوى و اخروى است که در این جا به برخى از آنها اشاره مىشود.
آثار دنیوى بدحجابى
نتایج و آثارى که در دنیا به دنبال بدحجابى مىآید شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است که در این بحث به آن پرداخته مىشود.
1. آثار فردى
الف( اختلالات روانى
یکى از پیامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ایجاد اختلالات روانى در فرد مىباشد، بعضى از زنان بر اساس نیاز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضایت محیط به خودآرائى و جلوهگرى پرداخته، فکر و اندیشه خود را خواسته یا ناخواسته در بعد تمایلات و تخیلات پوچ، محدود مىکنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبرانناپذیرى بر روان، اعصاب و شخصیت او وارد مىسازد چرا که او در این حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افکار مختلف مىبیند و از محقق ساختن شخصیت خود عاجز مىماند، در این صورت یا به سوى بىتفاوتى و بى قیدى کشیده مىشود و یا به تخیلات و اعمال نامناسب دست مىزند، که در هر دو صورت خود و اطرافیانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مىدهد.
استاد شهید مرتضى مطهرى در این زمینه مىنویسد »روح بشر فوق العاده تحریکپذیر است، اشتباه است که گمان مىکنیم تحریک پذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگیرد، همانطور که بشر در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمىشود و اشباع نمىگردد، در امور جنسى نیز چنین است. هیچ مردى از تصاحب زیبا رویان، و هیچ زنى از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلى از هوس سیر نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون است با نوعى احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها که به نوبهى خود منجر به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد. چرا در دنیاى غرب این همه بیمارىهاى روانى زیاد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحریکات فراوان سکسى است که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غیررسمى انجام مىشود(41)»
بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى کردن او در اسلوبها و مدلهاى گوناگون مىشود، این اعمال او را به صورت موجودى بى اختیار و بى اراده به هر طرف مىکشد و دیگر بر زندگیش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر دیگران را ترجیح مىدهد؛ که براى جلوگیرى از این امور منفى، حجاب بهترین درمان مىباشد(42).
ب( افت تحصیلى و آموزشى
یکى دیگر از پیامدهاى سوء بد حجابى و یکى از نمونههاى بارز رکود فعالیتها، افت تحصیلى و آموزشى در میان دانشآموزان و دانشجویان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغولیت فکرى دختران محصل را بیشتر مىکند، آنان را به سوى شناخت مدلهاى گوناگون، آرایش موى سر و تقلید از مدهاى متنوع سوق مىدهد، آنان وقت زیادى از فرصتهاى مطالعه را مصروف آرایشها و آراستگىهاى سرو صورت و لباس مىنمایند، مقدار زیادى از وقت آنان نیز به سخن گفتن درباره این گونه امور و طریقه دسترسى به لوازم آرایش مىگذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرایش مو و... مىپردازند.
از سویى دیگر پسران دانشجو که دوران بحران جنسى را سپرى مىکنند، ممکن است به اشتیاق دیدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها کرده و ساعتها پس از دیدار در اندیشه فرو روند؛ چه زیان بار و خطرناک است آنگاه که دیدار، مکاتبهها و دوستىها را نیز در پى داشته باشد.
به راستى اگر پسر و دختر در محیط جداگانهاى تحصیل کنند و یا فرضاً اگر در یک محیط درس مىخوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هیچگونه آرایشى نداشته باشند و از پوشیدن لباسهاى تحریک کننده اجتناب نمایند؛ بهتر درس مىخوانند، فکر مىکنند، به سخن استاد گوش فرا مىدهند و حوصله کار و مطالعه و تحقیق دارند، یا وقتى کنار هر پسرى یک دختر آرایش کرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربیتى نشان داده در آن مدارسى که دختر و پسر با هم درس مىخوانند، کمکارى، عقب افتادگى و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است(43). البته در مواردى شاهد موفقیتهاى دختران بدحجاب بودهایم که موفقیت آنها به خاطر جدیت در تحصیل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عین جدیت در تحصیل، حجاب را نیز رعایت کنند، موفقیت آنان دوچندان مىشود.
ج( تحمل آزار جنسى
یکى از آثار بدحجابى، آزار و اذیت زنان بوسیله مردان بدکار است، جوانان هرزه با دیدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال کرده و آزار مىدهند، چه بسیار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل که بر سر راه آنها مىنشینند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدهند و مزاحم آنان مىشوند، متنفر هستند و این جوانان هرزه را مانع آزادى و فعالیتهاى خویش مىدانند. در موارد زیادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مىگیرند که ضرر و زیانش یک عمر گریبانگیر آنهاست.
از آنجا که پیامبر صلى الله علیه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مىباشند، آیه قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید:
یا ایهاالنّبى قل لّازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنى ان یعرفن فلا یؤذین و کان اللّه غفوراً رحیماً(44).
اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خویشتن را با چادر فرو پوشند که این کار براى اینکه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند براى آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
در شأن نزول این آیه آمده است هنگام شب موقعى که زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مىرفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنها مىشدند، آیه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند )تا از کنیزان و آلودگان و یهودیان( شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند(45).
د( سقوط ارزش زن
بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمینه ساز لذتهاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتیجه ارزشهاى راستین او فراموش مىگردد، به همین جهت تا زمانى که جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون این جاذبه از بین مىرود، احساس غربت، پوچى و پشیمانى مىکند.
آرى بدحجابى ارزشهاى راستین دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسىشان قرار مىدهد و آنان را فداى هرزگىها و هوسرانىهاى شیادان مىسازد. بدحجابى ارزش زن را از بین مىبرد و او را تاحد یک کالا پست مىکند، زنى که تن و اندام خود را در معرض دید همگان مىگذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط مىشود به کوچه و بازار مىکشد، در حقیقت مىخواهد با تکیه بر »زنانگى« خویش، جاى خود را در جامعه باز کند نه با تکیه بر »انسانیت« خویش، در واقع او بدین ترتیب اعلام مىکند که آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه اندیشه و لیاقت و کارایى او، چنین زنى قبل از هر چیز اسیر خود است. او به مغازه دارى شبیه است که دائماً در فکر تزئین و تغییر دکوراسیون ویترین مغازه است(46).
این اندیشه به او مجال آرزوهاى بزرگتر را نمىدهد. در این صورت زن نمىتواند با ویژگىهاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائىاش جلوه کند و حائز مقام والایى گردد.
هر قدر زن از شخصیت معنوى و زیبائىهاى درونى برخوردار باشد، به همان میزان خود را از به نمایش گذاشتن زیبائىهاى ظاهرى و جسمانى و خودنمایى و تنآرائى بى نیاز مىبیند و همانگونه که حجاب رمز پاکى و بازیابى شخصیت زن مسلمان است، چنین زنى دیگر در خود کمبودى احساس نمىکند و ارزش خویش را در تنآرائى و خودنمایى و لباسهاى رنگارنگ و حرکات هوسانگیز نمىداند.
در مقابل زنان فاقد شخصیت و بدحجابى که به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مىپردازند و به سراغ اسباب آرایش و زیورآلات جالبتر و کفش و لباس شیکتر مىپردازند، از آن قشر زنانى هستند که از سرمایههاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اینان، کمبود خویش را بدین گونه جبران مىکنند و عطش شخصیتیابى را از این طریق فرو مىنشانند(47).
ه( زمینهسازى رذایل اخلاقى
بدحجابى منشأ پارهاى از رذایل اخلاقى در باطن فرد مىگردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مىآورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسیار افرادى که به علت ابتذال در پوشش، دچار بیمارىهاى کبر و غرور و عجب و ریا... مىگردند وچه بسیار کسانى که به خاطر مد پرستى که منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مىآیند.
صادق آل محمد)ص( هنگام بیان ویژگىهاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشیدن لباسهایى که رذایل اخلاقى چون عجب و ریا و تکبر و... از آنها پدید مىآید منع مىکند و مىفرماید:
»و لا یحملک على العجب و الریا و التزیّن و التفاخر و الخیلاء فانها من آفات الدّین و مورثه القسوة فى القلب(48)».
»لباست، لباسى نباشد که تو را به گناه خودپسندى، ریا، آراسته نشان دادن، مباهات بر دیگران، فخر فروشى و تکبر آلوده کند، که تمام اینها از آفات دین و موجب سنگدلى است«
از این روایت معلوم مىشود که پارهاى از پوششها چنین خاصیت و پیامدهاى سوئى را به همراه دارند(49).
- آثار اجتماعى بد حجابی
ط. نکویی ریزی
الف( زمینهسازى براى نگاه آلوده
بدحجابى زن در جامعه آتش هوس را در اندرون مرد مىافروزد، مردان کم اراده و سست عقیده را به چشم چرانى وامىدارد، زنان بد حجاب بالباس و شکل و شمایل ظاهرى خود هر جوانى را وسوسه مىکنند، مگر اینکه مردان به آیات قرآن عمل کرده و چشمهاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند.
قرآن کریم مىفرماید: »قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم«(50) به مؤمنان بگو چشمهاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند. چشم چرانى بیمارى مهلک و خانمان براندازى است که مقدمه ورود در بسیارى از گناهان است در اثر چشمچرانى، بعضى از مردان با انواع حیله و فریبها، دوشیزگان معصوم و ساده لوح را فریب مىدهند و سرمایه عفت و آبروى شان را بر باد مىدهند و به وادى فساد و بدبختى رهسپارشان مىسازند.(51)
چشم چرانى در سخنان معصومین )ع( تیرى زهرآلود از تیرهاى شیطان معرفى شده است که بدحجابى زنان مقدمه آن محسوب مىشود.
عن الصادق )ع( »النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرةٍ اورثت حسرةً طویله«(52)
نگاه تیرى از تیرهاى زهرآگین شیطان است، چه بسا یک نگاه که حسرت طولانى در پى دارد.
پیامبر اکرم )ص( مىفرماید: »و من ملأعینیه من امرأة حراماً حشاهمااللّه یوم القیمة بمسامیر من نار و حشاهما ناراً حتى یقضى بین الناس لم یومر به الى النار(53)»
» هر کس از حرام چشمش را پر سازد روز قیامت دو میخ آهنین در چشم او فرو مىکنند و آتش آنها را بر خواهد گرفت تا به حساب مردمان رسیدگى شود آنگاه او را نیز به آتش افکنند.«
روشن است که بدحجابى زنان مهمترین عامل زمینهساز این رفتار ناپسند در جوانان به شمار مىرود.
ب( سلب آرامش جوانان
زندگى مادى و معنوى و تکامل انسان بستگى به شرایط و عوامل مختلفى دارد که مهمترین آنها سلامتى جسمى و روحى است، بشر باتوجه به اهمیّتى که براى سلامتى خود قائل است، همواره در جهت حفظ و تأمین سلامت خود کوشیده و با ایجاد مراکز علمى پژوهشى و ساخت واکسنهاى پیشگیرى کننده و داروهاى مختلف براى سلامتى خویش، نهایت سعى و تلاش را انجام داده و مىدهد.
انسان موجودى است نسبتاً ضعیف و تأثیرپذیر، چنانکه جسم او بیمار شود روح تأثیرپذیرفته بیمار مىگردد و حالت طبیعى و اعتدال خود را از دست مىدهد(54). بنابراین تنهاپیشگیرى از بیمارىهاى جسمى نمىتواند سلامتى کامل انسان را تضمین نماید، بلکه جامعه باید از هر چیزى که سلامت و سعادت انسان را تهدید مىکند به دور باشد تا انسان با آرامش در آن زندگى کند و رشد و تعالى یابد.
متأسفانه بدحجابى زنان در جامعه سبب بیمارىهاى روحى و روانى جوانان مىگردد، غریزه شهوت را از مسیر خود منحرف مىسازد و سبب طغیان بىرویه آن مىگردد. یک خانم بد حجاب، خرمن عمر جوانان را در آتش هوس و شهوت مىسوزاند، راحتى و آسایش را از آنان سلب مىکند، عقل و اراده و فکر آنان راتحت الشعاع نیاز همراه با حرص و آز که قناعتپذیر نیست قرار مىدهد، تا حسرت جنسى بر آنان غالب شده و آنها را به تباهى کشاند.
بدحجابى باعث بیدارى قبل از موعد غریزه جنسى مىشود و مسیر زندگى جوان را دستخوش تغییر مىکند و موجب گرفتارى و نابودى او مىگردد در حالى که این غریزه یکى از نعمتهاى الهى براى ادامه حیات و بقاء نسل و ایجاد جوشش و انگیزه و عشق و تشکیل خانواده بوده و در اصل براى حیات و آرامش بشر قرار داده شده است.
ج( زمینهسازى رخدادهاى مخاطرهآمیز
بدحجابى سبب افزایش جنایت و حادثه آفرینى در جامعه مىشود. بىتردید سرچشمه بسیارى از حوادث مرگبار، درگیرىها و نزاعهاى فردى و خانوادگى، قتل و جنایات، از بدحجابى و خودنمایى زنان آغاز مىگردد. وقتى در کوچه و خیابان یا در مجلس مهمانى و عروسى مختلط و همنشینى زنان با مردان نگاه مردان به زنى بى حجاب یا بدحجاب افتاد، سر و صورت آرایش کرده زن جوان از یک سو و ادا و اطوارها و راه رفتن و سخن گفتن آن چنانى از سوى دیگر، نگاه مرد را تندتر و طولانىتر مىنماید، در نتیجه همین نگاههاى به ظاهر ساده موجب حوادث مرگبار، تصادفات، زد و خوردها و جنایات بى شمار مىگردد.(55) پیامبر اکرم)ص( فرمود:
»... من جالس النساء فلابد له من الزنا و لابد للزانى من النار«، سرانجام کسى که همنشینى و اختلاط با زنان کند، زنا مىباشد و سرانجام زناکار آتش جهنم است.(56)
د( تنزل بهرهورى در فعالیتهاى اجتماعى
بدحجابى زن در اجتماع از سویى نیروى کارآیى مردان را دچار توقف و رکود مىسازد و از سوى دیگر مانع از پرداختن جدى خود زن به کار و فعالیت اجتماعى مىشود.
زنى که در محل کار فکر و ذهنش مشغول خودآرایى و خودنمایى است، تمرکز فکرى لازم را براى پرداختن جدى به کار نمىیابد، در حالى که لازمه انجام کار و تلاش جدى و پربار حضور قلب و تمرکز حواس است.
زنان بدحجاب، مردانى را که باید با آرامش خاطر سرگرم کار و فعالیت باشند به چشم چرانى وادار مىکنند و هوش و حواس آنان را اندکى هم که شده، از کار معطوف به امور جنسى مىکنند و بدین جهت مقدارى از نیروهاى فعال اجتماع ضایع مىشود و کارهایى هم به طور ناقص انجام مىگیرد.(57)
ه( گسترش تهمت و سوءظن
یکى از آثار بدحجابى سوء ظن افراد جامعه و تهمت زدن به زنان و دختران بدحجاب است. از آن جا که افراد بدحجاب بر خلاف فرهنگ جامعه اسلامى، حجاب اسلامى را رعایت نکرده و با پوشش و ظاهر نامناسب به جامعه وارد مىگردند، ممکن است مورد سوء ظن افراد جامعه واقع شوند، افراد جامعه مىگویند: چنین شخصى که به این راحتى احکام الهى را زیر پا نهاده و از غضب الهى نمىترسد چه بسا خلافهاى دیگرى را انجام دهد.
اسلام از حقوق زنان با حجاب و با ایمان دفاع مىکند و در سوره نور مىفرماید:
»ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فى الدنیا و الاخره و لهم عذاب عظیم«(58)
زنان پاکدامن و دور از هر آلودگى و با ایمان را مورد تهمت قرار ندهید و اگر کسى چنین کند در دنیا و آخرت لعنت شده و عذاب بزرگى براى آن هاست.
امیرالمؤمنین على علیهالسلام در ضمن گفتارى به فرزندش امام حسین علیهالسلام مىفرماید:
»واکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن فان شدة الحجاب ابقى علیهن«
از طریق حجاب و پوشش بانوان، آنها را بپوشان، چرا که رعایت حجاب به طور جدى و محکم زنان را به طور سالمتر و پاکتر حفظ خواهد کرد(59).
روشن است که یکى از موارد حفاظت از بانوان، حفاظت از آنان در برابر سیل شایعات و تهمتهاى نارو است.