پاکدامنی

حجاب در نگاه اندیشه های ارزشمند

پاکدامنی

حجاب در نگاه اندیشه های ارزشمند

آثار خانوادگی بدحجابی

3 - آثار خانوادگى بد حجابی

ط. نکویی ریزی

 الف - بى علاقگى به ازدواج

 در جامعه‏اى که بى بند وبارى در پوشش و به تبع آن بى بند و بارى جنسى رواج دارد، بسیارى از لذت‏هاى جنسى که عامل گرایش به ازدواج است به راحتى در دسترس افراد قرار مى‏گیرد، و این امر از میزان علاقه و گرایش  به ازدواج در افراد مى‏کاهد.

 بعضى از لذت‏هاى جسمى، سمعى، بصرى و احیاناً لمسى که باید در » نهان خانه زناشویى« با انتظار و زحمت به دست آید، بى حجابى و بدحجابى، آن را آسان، رایگان و همه جائى مى‏سازد و از اهمیت ازدواج و شوق زناشوئى مى‏کاهد(61).

 استاد شهید مرتضى مطهرى در این زمینه چنین مى‏نگارد: »... علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد مى‏شود، جواب مى‏دهند، که حالا زود است، ما هنوز بچه‏ایم، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالى مى‏کنند همین است؛ حال آنکه در قدیم یکى از شیرین‏ترین آرزوهاى جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آن که به برکت دنیاى اروپا کالاى زن این همه ارزان و فراوان گردد »شب زفاف را کم از تخت پادشاهى« نمى‏دانستند. ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندى انجام مى‏گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیک بختى و سعادت خود مى‏دانستند، ولى امروز به دلیل کامجوئى‏هاى نامشروع در سطحى وسیع دلیلى بر آن اشتیاق‏ها وجود ندارد(62).

 ب( افزایش میزان طلاق

 بى بند و بارى در پوشش و حجاب، موجب تحریک است و تحریک بنیاد خانواده را متلاشى مى‏کند. غریزه جنسى یکى از علل مهم ازدواج و بوجود آمدن خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان مى‏گذرد نقش غریزه جنسى در حفظ و دوام خانواده کمتر مى‏شود و به جاى آن نقش عشق، تفاهم و وفادارى در بقاى خانواده بیشتر مى‏شود، بدحجابى آفت زندگى خانوادگى است. در حالى که نه تنها در اسلام بلکه در همه مرام‏هاى اجتماعى جهان این نتیجه حاصل شده است که خانواده باید محفوظ بماند، زن و مرد باید دلبسته و وفادار یکدیگر باشند، تا آشیانه دلپذیرى براى فرزندان خویش بنا کنند و با تربیت آنها، آینده جامعه خویش را ترسیم کنند، زنان بدحجاب تمامى همت خود را مصروف خودنمائى در خارج از منزل مى‏کنند و این باعث مى‏شود تا ذوق و شوقى براى آراستگى در برابر همسر نداشته باشند، و از سوى دیگر بد حجابى دیگران، زمینه  را براى دلبستگى مرد به همسر، نامساعد مى‏کند.

        در جامعه‏اى که بد حجابى بر آن حاکم است، هر زن و مردى همواره در حال مقایسه کردن است، مقایسه آن چه دارد با آن چه ندارد، این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر دامن مى‏زند، زنى که سال‏ها در کنار شوهر خود زندگى کرده و بامشکلات زندگى جنگیده و در غم و شادى او شریک بوده است، اندک اندک بهار چهره‏اش شکفتگى خود را از دست مى‏دهد و روى در خزان مى‏گذارد، در چنین حالى که سخت محتاج عشق و مهربانى و وفادارى همسر خویش است، ناگهان زن جوان‏ترى با بدحجابى خود و پوشش نامناسب خود به همسر او فرصت مقایسه‏اى مى‏دهد و این مقدمه‏اى مى‏شود براى ویرانى اساس خانواده و بر باد رفتن امید زنى که جوانى خود را از دست داده است.

 همه زنان بدحجاب جوان باید بدانند که هیچ جوانى نیست که به میان سالى و پیرى نرسد، اگر امروز آنان جوان و با طراوتند، در فرداى بى طراوتى آنان بازهم جوانانى هستند که بتوانند براى فرداى خانواده آنان  همان خطرى را ایجاد کنند که خود آنان امروز براى خانواده‏ها ایجاد مى‏کنند(63).

 آمارهاى قطعى و مستند نشان مى‏دهد که با افزایش بى حجابى و بدحجابى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشوئى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است. چرا که » هر آن‏چه دیده بیند، دل کند یاد« و هر چه »دل« در اینجا یعنى هوس‏هاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد به دنبال آن مى‏رود و به این ترتیب هرروز دل به دلبرى مى‏بندد و با دیگرى وداع مى‏گوید(64).

 به این ترتیب یکى از علل افزایش طلاق در جامعه بدحجابى زنان در جامعه مى‏باشد، در حالى که لازمه زندگى مشترک، مهرورزى، محبت، قبول یکدیگر با تمام خصوصیات، قبول مسئولیت و گذشت است، مردى که از تربیت معنوى و تقواى دینى برخوردار نیست، طبعاً هوس خود را به زندگى مشترک ترجیح مى‏دهد. در مقابل حجاب اسلامى و تقواى  زن و شوهر سبب استحکام بنیان خانواده مى‏گردد.

آثار بدحجابی

4- آثار اخروى بد حجابى

ط. نکویی ریزی

 قرآن کریم مى‏فرماید: »و ان لیس للانسان الا ما سعى و انّ سعیه سوف یرى«(65) و این‏که براى انسان جز حاصل تلاش او نیست و )نتیجه( کوشش او به زودى دیده خواهد شد. سعى به معناى جدیت در کار است، هر کس بهره‏اش بواسطه سعى اوست و نیز بهره سعى کسى را هم به دیگرى نمى‏دهند، همانطور که ضرر کسى را به دیگرى نمى‏دهند، چنانچه هر کس طعام خورد، خودش سیر مى‏شود نه غیر او.

 در مورد آخرت هم همینطور است بعضى را شیطان فریب مى‏دهد. آنان به جاى آن که در تهیه توشه قیامت کوشش کنند و از عذاب قیامت بترسند، به غفلت مى‏گذرانند و ایمان خود راتباه مى‏کنند در حالى که به تکرار، آیات حجاب را خوانده‏اند یا حدیث معراج را شنیده‏اند. شیطان که دشمن قسم خورده‏ى ما انسان‏هاست، همواره درصدد فریبکارى و ضربه زدن به ماست. او در پى زمینه‏هایى مى‏گردد که بهتر بتواند انسان را فریب دهد، شکى نیست که بدحجابى زنان از بهترین دام‏ها و وسائل وسوسه شیطان و فریبکارى اوست، که زن را از بهشت برین به جهنم مى‏کشاند.

 از جمله آثار بدحجابى زنان کیفر آخرتى است، زیرا حجاب ناقص یا آشکار کردن مو، آرایش‏ها و زینت‏ها در نزد نامحرم و جلوه‏گرى با لباس‏هاى نازک، تنگ، با مدل‏هاى مخصوص و رنگ‏هاى مهیج از جمله گناهانى است که بر آن وعده عذاب داده شده است. چه اینکه بدحجابى نمونه بارزى از گناهان جنسى است که به بسیارى از گناهان دیگر دامن مى‏زند.

  نمونه‏هائى از عذاب اخروى زنان بدحجاب عبارت است از:

 1 - آتش دوزخ

 پیامبر اکرم )ص( در گفتارى زنانى را که زینت خود را براى نامحرمان آشکار سازند، سزاوار آتش دوزخ مى‏شمارد:

 » نهى النّبى ان تتزیّن المرأة لغیر زوجها، فان  فعلت کان حقاً على اللّه ان یحرقها«(66).

 پیامبر اکرم )ص( نهى کرد زن را از این‏که خود را براى غیر شوهرش آرایش نماید. اگر چنین کند، بر خداوند سزاوار است که او را در آتش بسوزاند.

 2 - آویزان شدن بر مو

 پیامبراکرم )ص( در مورد آن‏چه در لیلة المعراج مشاهده کرده بود، مى‏فرماید:

 »و رأیت امرأة معلقه بشعرهایغلى دماغ رأسها«

 زنى را دیدم که به موهاى سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان در آمده بود. سپس در توضیح رفتارى که این پیامد را به همراه داشته، فرمودند:

 » اما المعلقة بشعرها فانها کانت لا تغطى شعرها من الرجال(67)»

 اما آن زنى که به موهاى سرش آویزان بود، زنى است که موهاى خود را از مردان نمى‏پوشاند .

 3 - چیدن گوشت بدن خود

 از عقوبت‏هاى اخروى دیگر زنان بدحجاب در قیامت چیدن گوشت بدن آنان توسط ایشان است که در روایت پیشین به آن اشاره شده است:

 »و رأیت امرأة تقطع لحم جسدها من مقدمها و مؤخرها بالمقاریض من النار...«

 زنى را دیدم که گوشت بدن خود را از جلو و از عقب باقیچى‏هائى از آتش مى‏چید.

 »و اما التى کانت تقرض لحمها بالمقاریض فانها کانت تعرض نفسها على الرجال«

 و اما آن زنى که گوشت بدن خود را به قیچى هائى از آتش مى‏چید، آن زنى بود که در دنیا خود را در معرض تماشاى نامحرمان و در اختیار آنها مى‏گذاشت(68).

 4 - خوردن گوشت بدن خود

 در بخش دیگرى از روایت پیشین آمده است:

 »و رأیت امرأة تأکل لحم جسدها و النار توقد من تحتها«

 زنى را دیدم که گوشت بدن خود را مى‏خورد و آتش از زیرش افروخته مى‏شد.

 » واما التى تأکل لحم جسدها فانها کانت تزین بدنها للناس«(69).

 و اما آن زنى که گوشت بدن خود را مى‏خورد آن زنى است که بدن خود را براى مردم زینت مى‏کند.

درمان بدحجابی

 

روش‏هاى پیش‏گیرى و درمان بد حجابی

ط. نکویی ریزی

با توجه به آثار منفى بدحجابى و آثار مثبت حجاب، در این قسمت پیش‏گیرى و درمان بدحجابى از چشم انداز دین مورد بررسى و توجه قرار مى‏گیرد. در ابتدا روش‏هاى پیش‏گیرى و درمان به دو بخش کلى شناختى و رفتارى تقسیم مى‏شود.

 منظور از روش شناختى روش هایى است که براى پیش‏گیرى و درمان بدحجابى، از ایجاد تغییر در شناخت و نگرش افراد استفاده مى‏کند و با اعطاى بینش صحیح، زمینه درمان بدحجابى را فراهم مى‏سازد، و منظور از روش‏هاى رفتارى روش‏هائى است که با ایجاد تغییر در رفتار و عملکرد آنان، زمینه پیش‏گیرى از بدحجابى و درمان آن را فراهم مى‏سازد.

 پیش‏گیرى از بدحجابى

 پیش‏گیرى همواره مقدم بر درمان است، در مقابله با بدحجابى باید به موضوع پیش‏گیرى آن توجه خاصى داشته باشیم.

 روش‏هاى شناختى

 منابع اسلامى براى جلوگیرى از بدحجابى راه‏کارهایى شناختى ارایه کرده‏اند. اینک به تبیین راهکارها در قالب روش‏هاى تربیت اسلامى مى‏پردازیم:

 1) روش زمینه‏سازى

 در این روش به ایجاد زمینه‏ها و زیر ساخت‏هاى مناسب رفتار مطلوب و جلوگیرى از بروز رفتارهاى نامطلوب اقدام مى‏شود. حالات و رفتارهاى انسان حاصل ملکاتى است که در نفس او رسوخ کرده است، بنابراین اصلاح بسیارى از حالات و رفتارهاى انسان جز از طریق اصلاح  زمینه‏هاى آن میسر نیست.

 براى پیش‏گیرى از بدحجابى باید به زمینه‏سازى آموزش حجاب از کودکى و آموزش حجاب در مدارس پرداخت.

 از آن‏جا که رعایت حجاب در آغاز بلوغ ) پایان نه سالگى( بر دوشیزگان واجب و الزامى مى‏گردد، مى‏بایست از کودکى فرهنگ حجاب و پوشش اسلامى را به دختران آرام آرام آموزش داد و در سنین بالاتر در مدارس که مرکز تعلیم و تربیت و تزکیه‏اند، به آموزش حجاب و تبیین فلسفه آن پرداخت.

 آموزش عملى احکام دینى بخشى از وظایف معلم نسبت به دانش‏آموز را تشکیل مى‏دهد، کارآموزى در مسائل دینى نظیر کارآموزى‏هاى  دیگر مواد درسى یک ضرورت است، در غیر این صورت تعلیمات دینى تنها شکل ظاهرى به خود مى‏گیرد و کافى نبودن چنین شیوه‏اى اثبات شده است.

 علم و عمل به ضروریات اسلام از اولویت ویژه‏اى برخوردارند که باید در برنامه‏هاى درسى گنجانده شود. حجاب از جمله ضروریات اسلام است که باید به طور اساسى و جامع به همراه معارف مربوط به آن در سطوح مختلف مدارس تدریس گردد تا فرهنگ پوشش دینى بامعرفت لازم به مرحله عمل آگاهانه در آید. توصیه بدون تعلیم و تربیت، پوشش دینى را به صورت دستور خشک و تحمیلى مى‏سازد، اما توصیه همراه با معرفت پذیرش آن را آسان مى‏کند(70).

 2) روش اعطاى بینش

 منظور از روش تربیتى اعطاى بینش آن است که با ایجاد آگاهى‏هاى عمیق و گسترده در ذهن، فکر و باطن فرد، زمینه را براى تغییر رفتار او فراهم سازیم. این روش که از مهم‏ترین روش‏هاى تربیت اسلامى است، براى از بین بردن بدحجابى هم مورد استفاده قرار مى‏گیرد.

 در این روش مربى با ارایه آگاهى‏هاى وسیع در زمینه حقیقت بدحجابى، بینش فرد بدحجاب را عوض مى‏کند.

 بدحجابى حقیقتاً مخالفت با امر الهى در مورد یکى از احکام وجوبى اسلام است زیرا خداوند در قران کریم مى‏فرماید: »ولیضربن بخمرهن على جیوبهّن« خداوند در قرآن دستور مى‏دهد که زنان باید روسرى‏هاى خود را بر سینه و گردن بیاندازند تا موها و گردن و برجستگى‏هاى بدن مستور گردد. همچنین بااعطاى بینش در زمینه آثار حجاب که به جهت پیش‏گیرى از بروز بسیارى از زیان‏هاى روانى، جسمى، اخلاقى و خانوادگى و اجتماع است، و هدف و فلسفه وجوب حجاب اسلامى که تزکیه نفس، طهارت و عفت و پاکدامنى در بین افراد جامعه و ایجاد صلاح و پیش‏گیرى از فساد است ، نگرش و شناخت فرد نسبت به حجاب را تغییر مى‏دهد. قرآن کریم مى‏فرماید: »ذلکم اطهرلقلوبکم و قلوبهن (71)».

 با اعطاى بینش در زمینه محدوده حجاب، براى متربى مشخص مى‏شود که از نظر اسلام مقدار واجب حجاب زنان و دختران از ابتداى بلوغ، پوشاندن موها و تمام بدن حتى پاها در مقابل نامحرم است به استثناى صورت و دست‏ها از مچ تا پایین؛ که طبق نظر مشهور فقهاء پوشاندن آن دو واجب نیست به شرط اینکه:

 الف( این دو عضو داراى زینت نباشد.

 ب( کسى به آن دو به قصد لذّت و هوس نگاه نکند؛ بنابراین اگر کسى به قصد لذّت بردن حرام به صورت و دست‏ها نگاه کند یا صورت و دست داراى زینت و آرایش باشد، مى‏بایست صورت و دست‏ها راهم بپوشاند.

 نتیجه اعطاى بینش، تغییر در باطن فرد است. این آگاهى‏ها نیز در ظاهر او تأثیر به سزائى دارد و در عمل تقید بیشترى به حجاب پیدا مى‏کند.

 3) روش تحریک ایمان

 کسى که به خداوند ایمان دارد، از نیروى بالقوه‏اى در درون خود برخوردار است که در حال سکون، حتى از خود او نیز پنهان است اما اگر این نیرو به جنبش در آید مظهر تحولات درونى عظیم و اقدامات چشمگیرى خواهد شد.

 در این روش تربیتى براى پیش‏گیرى از بدحجابى باید به تقویت ایمان فرد پرداخت تا حاصل آن احساس تکلیف  و انگیختگى عمیق درونى شود؛ ایمان تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایاى روح و فاقد هر گونه تأثیر نیست، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود در مى‏آورد، ایمان همانند چراغ پر نورى است که درون اطاقى روشن شود نه  تنها فضاى اطاق را نورانى مى‏کند بلکه شعاع آن از تمام دریچه‏هاى اطاق به بیرون مى‏افتد و هر کس از خارج بگذرد به خوبى مى‏فهمد آنجا چراغ پر نورى روشن است، همان گونه است وقتى که چراغ ایمان در قلب یک خانم روشن شود نور آن در رفتار او منعکس مى‏شود و با حجاب خود نشان مى‏دهد نورى در قلب اوست که اشعه‏اش به بیرون تافته است.(72)

 زنان با حجاب از چنان ایمانى برخوردارند که نه روى آوردن نعمت‏ها آنها را دگرگون مى‏سازد، نه از پشت کردن دنیا، ضعیف و ناتوان و مأیوس مى‏شوند، زنان با ایمان هرگز از یاد خدا غافل نمى‏شوند، فلسفه سختى‏ها و شیرینى‏هاى زندگى را به خوبى مى‏دانند آنها مى‏دانند که سختى‏هاى زندگى زنگ بیدار باش است و شیرینى‏ها آزمایش  و امتحان الهى است(73).

 نعمت‏هاى الهى براى برانگیختن حس شکرگذارى بندگان است، خداوند نعمت زیبایى را به خانم جوان داده است تا شکرگذار باشد احساس تکلیف کند در احکام ضرورى اسلام از جمله حجاب دقت بیشترى داشته باشد، نه اینکه از ایمان به خدا غفلت کرده و گنهکار شود که مجازات این غفلت‏ها تلخى است.

 امیر المؤمنین على )ع( ضمن دعاهایى که در آن سرمشق به یاران خود مى‏دهد، عرض مى‏کند:

 »نسأل الله سبحانه أن یجعلنا و ایاکم ممن لا تبطره نعمة و لا تقصر به عن طاعة ربه نمایةٌ و لا تحل به بعد الموت ندامة و لا کآبةٌ«

 »از خداوند مى‏خواهم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمى‏سازد و هیچ هدفى آنها را از اطاعت پرودگار باز نمى‏دارد و پس از فرا رسیدن مرگ پشیمان و اندوه دامنشان را نمى‏گیرد«(74)

 4) روش الگویى

 روش الگویى آن است که با ارائه الگوهاى عینى و رفتارى فرد را به انجام رفتار مطلوب ترغیب و از اقدام به رفتارهاى نامطلوب باز داریم .

 انسان از نظر روانى طالب شخصیتى است که او را الگوى خویش قرار داده در اعمال و رفتارش از او تبعت نماید. در پاسخ به این نیاز روانى خداوند براى انسانیت الگو معرفى مى‏نماید.

 » لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه«(75)

 » براى شما پیامبر خدا الگوى نیکو مى‏باشد«

 آرى پیامبران و معصومین در هر عصر و زمان الگوى بشریت مى‏باشند، بدین سان بهترین الگو براى زنان حضرت فاطمه الزهرا)س( مى‏باشد او که دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت بود. او در همه ابعاد الگو است و در تمامى مراحل زندگى، حضرت فاطمه زهرا )س( از عفت و حجاب تابلوى زیبایى را ترسیم مى‏کند. برترین زنان عالم، پایبندترین آنان به حکم حجاب بود، زندگى سراسر نور و معنویت فاطمه )س( بیانگر این حقیقت است که دخت پیامبر در پاى بندى و رعایت این حکم الهى بسیار دقیق و حساس بود حتى آنگاه که حضرت مجبور شد براى احقاق حقوق خویش و دفاع از حریم ولایت قهرمانه گام در میدان مبارزه بگذارد، هرگز کمترین قصورى در رعایت حجاب و پوشش خویش نورزید.

 امیرالمؤمنین على )ع( مى‏گوید، یک روز رسول خدا در مسجد در میان اصحاب از ما سؤال کرد، برترین چیز براى زن چیست؟ ما همه در جواب متحیّر ماندیم، به خانه آمدم و ازفاطمه )س( پرسیدم و پاسخ داد:

 » خیر للنساء ان لا یرین الرّجال و لا یراهنّ الّرجال«

 » بهترین چیز براى زنان آن است که »بدون ضرورت« مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آن‏ها را ننگرند(76). وقتى پاسخ فاطمه )س( را نزد پیامبر بردم فرمود: »فاطمه پاره تن من است«

 آن حضرت در روزهاى آخر عمر به اسماء فرمود کاش تابوتى بود که اندام زن از روى آن مشخص نمى‏شد، اسماء گفت: در حبشه که بودم تابوت هائى دیدم با لبه‏هاى بلند، به‏طورى که پیکر در آن جاى مى‏گرفت و بر روى آن پارچه‏اى مى‏افتاد؛ زهرا)س( خرسند شد و لبخند رضایت بر لبانش نشست و به او فرمود: چه چیز خوبى! حجم بدن را مشخص نمى‏کند. براى من چنین چیزى بساز، و پس از مرگ بدن من را در آن جاى بده(77).

 در حادثه جان گداز کربلا نیز زنان اهل بیت)ع( و پیام‏رسانان خون شهیدان عاشورا، حساسیتى شدید نسبت به مسئله حجاب و پوشش از خود نشان مى‏دادند به گونه‏اى که از میان همه آن مصیبت‏هاى عظیم، مصیبت برهنگى سر دختران، از همه مصائب بر آن‏ها سخت‏تر و سنگین‏تر آمده است«

 سکینه خاتون، دختر سیدالشهداء )ع( آن گاه که از قتل‏گاه مى‏گذشت، از شتر فرود آمد به کنار بر جسد بى سر پدر آمد و به گونه‏اى سوزناک به درد دل پرداخت، او از بارش تازیانه نامردان بر پیکر کودکان و زنان ننالید، از آوارگى در بیابان ناله نکرد، همین که بدن بى سر و مطهر امام)ع( را دید فریاد بر آورد، پدر جان! ببین چگونه سرهاى ما را برهنه کرده‏اند: »یا ابتاه انظر الى رؤسنا المکشوفه« پس این مصیبت از همه مصائب درد آورتر بود.

 آرى آن فرزانگان پاک سیرت این  چنین نسبت به حجاب و عفت خویش حساسیت و دقت داشتند اینک ما و زنان میهن اسلامى میراث داران آن پاسدران پاکى و عفت هستیم، آنان در ملکوت اعلى نظاره‏گرند که چگونه از این میراث گران قدر و ثمره رنج‏ها و مرارت‏ها و خون‏هاى خود و عزیزانشان حراست کنیم، آنان اسوه‏هاى پاکى و فضیلت و عفتند و ماتأسى جویندگان به راه و مرام و رفتار آن‏ها.

 ب( روش‏هاى رفتارى

 در منابع اسلامى، علاوه بر روش‏هاى شناختى، از روش‏هاى رفتارى نیز براى پیش‏گیرى از بدحجابى استفاده شده است که در اینجا به تبیین این روش‏ها مى‏پردازیم:

  1 - روش یادآورى معاد

 بى‏توجهى نسبت به مسأله معاد و کیفر و پاداش اعمال پس از مرگ، از موانع رشد و کمال انسان، و یادآورى معاد زمینه‏ساز رشد و ترک بسیارى از گناهان از جمله بدحجابى خواهد بود. اصل اعتقاد به معاد در زمره روش‏هاى شناختى است؛ و یادآورى آن به صورت ذهنى یا زبانى در زمره روش‏هاى رفتارى قرار مى‏گیرد. یادآورى عالم پس از مرگ و بقاى آثار اعمال آدمى و جاودانگى کارهاى او اعم از خیر و شر، اثر بسیار نیرومندى بر فکر و اعصاب و عضلات انسان‏ها مى‏گذارد و به عنوان یک عامل مؤثر در تشویق به نیکى‏ها و مبارزه با گناهان مى تواند مؤثر شود.(78)

 از آنجا که اعتقاد به معاد یکى از اصول پنج گانه دین اسلام مى‏باشد و به مقتضاى آن هر انسانى بعد از مرگ به جهان دیگر منتقل شده، در روز قیامت برانگیخته مى‏شود و پاسخ گوى اعمال و رفتار خویش است، یک زن مسلمان هم باید در اعمال و رفتار خویش دقت زیادى داشته باشد، در حجاب و پوشش خود در برابر نامحرم دقت کند و آن‏چه را خداوند از او به عنوان یک بنده خواسته به آن عمل کند تا مبادا روز قیامت شرمنده او و فرستادگانش باشد و عذاب سخت دوزخ را بچشد، زیرا جوانى و جلوه‏هاى آن به سرعت مى‏گذرد، آن‏گاه در روز قیامت مأمورین جهنم، زنى را که در دنیا موهاى خود را از نامحرم نپوشانده در آتش سوزان دوزخ به موهایش آویزان مى‏کنند، و زنى که در دنیا با پوشش نامناسب خود را در معرض تماشاى نامحرمان و در اختیار آنان گذاشته به وسیله قیچى‏هاى جهنمى گوشت بدن او را مى‏چینند.(79)

 در قرآن مجید سرچشمه بسیارى از گناهان را فراموش کردن روز جزا ذکر کرده مى‏فرماید:

 »فذوقوا بما نسیتم لقاء یومکم هذا«(80)

 »به خاطر این‏که ملاقات امروزتان را فراموش کردید، عذاب را بچشید« بنابراین یادآورى شرایط سخت قیامت و حساب آن روز باعث مى‏شود که زن مسلمان در حجاب و پوشش خود دقت کند.

 2 - روش فریضه سازى

 فریضه‏سازى از اختصاصات شرایع الهى است که پاره‏اى از دستورالعمل‏هاى اساسى راکه به کار بستن آن‏ها جهت تربیت انسان ضرورى است، به عنوان فریضه قرار داده‏اند؛ یعنى حکمى که انجام آن واجب است و به هیچ و جه تعطیل بردار نیست. بنابراین، فریضه‏سازى در تربیت تضمین کننده مداومت و محافظت عمل است. بر مبناى فرمان صریح خداوند در قرآن، حجاب به عنوان یک امر واجب )فریضه( و بلکه به عنوان ضرورى دین مطرح گشته است، ضرورى دین چیزى است که جزء لاینفک دین محسوب شده و اعتقاد و التزام به آن لازمه اعتقاد و التزام به اصل دین است و انکار آن به انکار خدا یا پیامبر)ص( مى‏انجامد و منکر ضرورى دین محکوم به کفر است.

 بد حجابى زیر پا نهادن قانون واجب الهى است که عواقب خطرناکى را به دنبال دارد، اگر هیچ ضرورتى رعایت حجاب را ایجاب نمى‏نمود و هیچ حکمت و مصلحتى در پوشیدگى زن نبود، تنها فرمان خداوند کافى بود تا زنان معتقد را به رعایت دقیق این فریضه برانگیزد؛ زیرا اطاعت از پروردگار و محترم شمردن دستور خداوند همواره برترین انگیزه براى بندگان با تقوا است. گر چه احکام الهى بر اساس حکمت و براى خیر و مصلحت ما وضع شده است.

 خداوند در قرآن کریم به زنان دستور مى‏دهد: »ولیضربن بخمرهن على جیوبهن«(81) باید به وسیله مقنعه یا روسرى گردن و دوش و سینه خود را بپوشانند. زنى که بندگى و اطاعت فرمان حق کند هرگز حاضر نیست به هیچ بهائى تار موئى از خویش را به بیگانه بنمایاند یا بر خلاف فرمان خداوند عضوى از اعضاى خویش  را در معرض دید نامحرم قرار دهد.

 به راستى براى انسان مؤمن، پارساو بنده راستین خداوند کدامین حالت شیرین‏تر و لذت بخش‏تر از حالت فرمانبردارى و طاعت گذارى است؟ چنین انسانى همواره از عمق جان فریاد بر مى‏آورد که معبودا »از تو به یک اشاره، از من به سر دویدن« از این رو چنین زنى که گوشواره تسلیم و رضاى حق درگوش و دست بند تقوا و ورع بردست و طوق طاعت خدا برگردن افکنده است فریضه حجاب را چونان شهد شیرین از جان و دل پذیرا است و کمترین قصور و سستى در رعایت دقیق آن روا نمى‏دارد.(82)

 درمان بدحجابى

 اگر با استفاده از روش هایى که اشاره شد، اقدامى در جهت پیشگیرى از بدحجابى صورت نگرفت و خانمى به بدحجابى روى آورد، نوبت به درمان این پدیده مى‏رسد. در فرایند درمان نیز مى‏توان از روش‏هاى شناختى ، عاطفى و رفتارى مدد جست که در این جا به طرح این روش‏ها مى‏پردازیم:

 الف( روش‏هاى شناختى: روش هایى که براى درمان بدحجابى از ایجاد تغییر در شناخت و نگرش افراد استفاده مى‏کند و با اعطاى بینش صحیح زمینه درمان بدحجابى را فراهم مى‏سازد، عبارت است از:

 1. روش تفکر

 اساسى‏ترین علت بدحجابى پدیده ناآگاهى است. بى اطلاعى از فواید و آثار پوشیدگى و پیامدهاى ناپوشیدگى اصلى‏ترین عامل بدحجابى است، تقویت نیروى تفکر و فراخوانى زنان به تفکر و تعقل و تجزیه و تحلیل‏هاى منطقى یکى از راه‏هاى درمان بدحجابى است.

 خانمى که به وسیله تفکر و تعقل به پاسخ درونى خود که چرا پوشیده باشم؟ نائل شود، حجاب دینى در درون او شکل مى‏گیرد و این آگاهى به عمل او معنا و ارزش مى‏بخشد و دوام آن را تضمین خواهد کرد؛ انسان تا به آثار مثبت کارى پى نبرده باشد کمتر به انجام آن راغب است، اما با تفکر در مورد آثار مثبت آن با علاقه به دنبال تحقق آن حرکت مى‏کند. وقتى زن به آثار و برکات حجاب آگاهى یابد نه تنها از آن احساس سنگینى و سلب آزادى نمى‏کند بلکه از آن استقبال مى‏کند و وسوسه‏هاى شیطانى را به هیچ مى‏انگارد.

 تفکر در شناخت آثار مثبت حجاب که رضایت خداوند، ناامیدى شیطان، امنیت و آرامش فردى، سلامت نسل و تحکیم خانواده، سلامت جامعه، موفقیت‏هاى معنوى، جلب احترام و کاهش فساد را در بر دارد و همچنین تفکر در شناخت آثار زیانبار خودنمایى و جلوه‏گرى‏هاى زن و تأثیرات نامطلوبى که بر جنس مخالف مى‏گذارد، مکمل آگاهى‏هاست.

 زن با ایمان، با تفکر بیدار مى‏شود و به اصالت خویش باز مى‏گردد، پوشش خود را کامل کرده از فواید حجاب، خود و جامعه را بهره‏مند مى‏کند.

 ب( روش هاى عاطفى

 منظور از روش هاى عاطفى روش هایى است که تحریک عواطف و احساسات را به عنوان شیوه درمان مورد استفاده قرار داده‏اند:

 روش موعظه

 موعظه چیزى است که قلب را رقت و نرمى مى‏بخشد، عواطف را تحریک مى‏کند و موجب مى‏شود که انسان از پلیدى و کجى دست کشد و به راستى و خوبى دل بندد. بنابراین روش موعظه راهى است در زدودن قساوت از دل و فراهم کردن زمینه لطافت آن در جهت دورى از زشتى و پلیدى و گرایش به زیبایى و نیکى.

 یکى از راه‏هاى درمان بدحجابى موعظه خانم‏هاست. امام على )ع( خطاب به زنان مى‏فرماید:

 »و ایاک ان تتزین للناس و تبارزالله بالمعاصى«(83)

 »بپرهیز از این که براى مردم خود را بیارایى و بوسیله گناهان با خدا بجنگى«.

 سفارش‏هاى شهدا به خواهران موعظه‏اى است بر ما، که باید با جان و دل خریدار آن باشیم.

 اى خواهرانم سعى کنید در خانه و بیرون خانه نمونه و الگو باشید تا در پیشگاه خداوند در نزد حضرت فاطمه )س( سربلند باشید؛ از شما تمنا دارم به پهلوى شکسته حضرت زهرا )س( که حجاب را، حجاب را، حجاب را، رعایت کنید و مانند حضرت زینب صبور باشید تا در آخرت از شفاعتشان بهره‏مند شوید.(84) سفارش و موعظه مربى به متربى مى‏تواند صورت‏هاى مختلفى همچون صورت زیر داشته باشد: عزیزم، ارزش تو بالاتر از آن است که وجود خود را چراگاه چشم‏هاى گرسنه سازى و محبت خدا را فداى محبت نامحرمان کنى و سعادت آخرت را به پاى هوس‏هاى زودگذر بریزى از خدا بترس که آتش آخرت از آتش دنیا سوزان‏تر است و شعله‏هاى آن از شعله‏هاى شهوت فروزان‏تر(85).

 مکن کارى که بر پا سنگت آید

جهان با این فراخى تنگت آید

 چو فردا نامه خوانان نامه خوانند

تو را از نامه خواندن ننگت آید(86)

 نصیحت و موعظه مادر به دختر نیز از تأثیر خاصى برخوردار است: دخترم: چشم‏هاى مردم را کامیاب مکن که نگاه آن‏ها آتش‏افروز است و اشک‏هاى تو توان خاموشى آن را ندارد.

 مادرى گفت روزى این سخن با دخترى

اى که در کاشانه‏ام همچون فروزان اخترى  

 من تو را چون جان شیرین دوست دارم،دخترم

تو به نزد مادرت ارزنده‏تر از گوهرى

 سال‏ها اى نازنین، چون باغبان، پروردمت

اى بسا شب‏ها شدم از خواب و آسایش برى

 خواهم اکنون پندها آویزه گوشت کنم

پند مام خویش را، جانا به خارى ننگرى    

 دخترم! نیکى و پاکى را شعار خویش ساز

نیکى و پاکى بود آیین هر پیغمبرى

 از بد و نیک آن چه مى‏کارى همان را بدروى

این سخن‏ها را نپندارى عزیزم سرسرى

 تا توانى قدر ساعات و دقایق را بدان

کسب دانش کن که نبود به ز دانش زیورى

 از هوس‏ها دور باش و از خدا غافل نباش

زان که نبود جز خدا، اندر دو گیتى یاورى

 از تو مى‏خواهم که مورى را نیازارى ز خود

 ورخطا دیدى ز یاران از خطاشان بگذرى(87)

 نمونه‏اى از موعظه پدر به دختر نیز این صورت دارد:

 دخترم، گوهر من، تو که تک گوهر دنیاى منى

 دل به لبخند حرامى مسپار

 دزد را دوست مخوان

 چشم امید بر ابلیس مدار

 دیو خوبان پلیدى که سلیمان رویند

 همه گوهر شکنند

 دیو کى ارزش گوهر داند!

 نه خردمند بود

 آن که اهریمن را

 از سر جهل، سلیمان خواند:

 دخترم! اى همه هستى من

 تو چراغى تو چراغ همه شب‏هاى منى

 به ره باد مرو(88)

 براى تأثیر موعظه مناسب است، از روش هایى که شناخت دختر را نسبت به فلسفه حجاب بیشتر مى‏کند، نیز استفاده کرد.

 ج( روش‏هاى رفتارى: روش هایى است که با ایجاد تغییر در رفتار و عملکرد افراد، زمینه درمان بدحجابى را فراهم مى‏سازد.

 این روش‏ها عبارت است از:

 1. روش عطا و حرمان

 براى درمان بدحجابى و معتقد کردن بانوان به پوشش لباس مناسب، تنها دانش افزایى آنان چاره کار نیست. علاوه بر آن‏چه در روش‏هاى شناختى گفتیم، چنانچه دستور خاتم پیغمبران حضرت محمد)ص( است، باید به رعایت حقوق زنان و گرامى داشت مقام آنان پرداخت و به موجب لطافت روحى ایشان، آنان را محبت و احترام کرد.

 از وظایف والدین است که دختر را به خاطر مجموعه کمالاتش مورد توجه قرار دهند و براى ایجاد شوق و رغبت و دل‏گرمى به انجام صفات پسندیده و پاى‏بندى به حجاب اسلامى، او را مورد محبت و تشویق قرار دهند و با اعطاى هدیه زیبا و مورد پسند که منطبق با نیازهاى منطقى و شرعى زندگى اوست، او را خوشحال نمایند.

 همچنین از وظایف والدین است که با امر و نهى و انذار، و محروم کردن دختر از آنچه به او داده شده بود او را از بدحجابى باز دارند و دختر را نسبت به عواقب اعمال نامطلوبش آگاه کنند، حجاب دینى چیزى نیست که کمترین تسامحى در آن راه یابد، والدین باید با منطق و دلیل دختر را هدایت و راهنمایى کنند. امر و نهى آنها نباید همراه با زورگویى و خشونت باشد، بلکه باید در برخوردها اعتدال رعایت شود، در عین حال والدین باید خیرخواهى و صداقت خود را براى او به اثبات رسانند، به این ترتیب با مهربانى و صبورى موجبات رشد و بالندگى دختران را فراهم سازند.

 2. روش تغییر موقعیت

 از آن‏جا که شرایط مختلف زمانى، مکانى و اجتماعى، مبدأ تأثیرگذارى‏هاى متفاوتى بر انسان است، براى ایجاد و حالات مطلوب در شخص لازم است روابط او را با شرایط مزبور دچار تغییر سازیم.

 در روایات اسلامى دختر به عنوان ریحانه و گل مطرح شده است (89) همان‏طورى که گل مظهر نشاط و طروات است دختر نیز مظهر عاطفه و احساسات است، گل لطیف و ظریف و آسیب‏پذیر است و براى محفوظ ماندن از آسیب‏ها نیاز به حفظ و مراقبت باغبان دارد؛ دختران نیز به لحاظ لطافت روحى و جسمى آسیب پذیرند و از آن جا که والدین امانت دار دختران هستند باید با تمام وجود از این گل‏ها حفاظت کنند و آن‏چه مصلحت آن‏هاست انجام دهند. بنابراین اگر در محیطى زندگى مى‏کنند که از وجود افراد ناباب احساس خطر مى‏کنند، با تغییر محل زندگى و جابجایى منزل سعى در حفظ گل‏هاى زیباى زندگى از آسیب‏ها کنند، همچنین اگر والدین احساس مى‏کنند عواملى آسیب زا در محیط مدرسه وجود دارد، هم کلاسى‏ها و رفقایى که عفاف و حیا و حجاب ندارند و در راه مدرسه، در خیابان، اتوبوس و تاکسى نگاه و خنده خود را مهار نمى‏کنند و مفسده‏انگیز هستند و با ایجاد روابط دوستى با دخترشان سبب رفتارهاى غلط و بدحجابى در او شده‏اند، وظیفه والدین است که براى دورى دخترشان از مفسده و بدحجابى، مدرسه و دوستان او را تغییر دهند و با ایجاد روابط صحیح و دوستى با دختران با حجاب و با تقوا که از فضایل اخلاقى و شخصیتى، برخوردارند سبب ایجاد حالات مطلوب و تغییر رفتارهاى نامطلوب او شوند. آرى در مقابل هر چه نادرست و خطاست باید از اولین قدم ایستاد و از همان اندک پرهیز نمود، وگرنه قدم‏هاى بعدى ناگزیر برداشته خواهد شد.

 3. روش عبرت پذیرى

 زندگى صحنه عبرت‏ها و کسب تجربه‏هاست، باید حادثه‏ها را با تأمل و درنگ بنگریم و هرگز اجازه ندهیم تا یک شکست چند بار تکرار شود، دام گستران و فریب کاران همواره به سراغ کسانى مى‏روند که از تجربه و آگاهى کمترى برخوردارند تا زمینه سقوط آنها را فراهم کنند.

 على)ع( فرمود: »من قلت تجربته خدع«(90)، و نیز آن حضرت فرمود: »و من کثرت تجربته قلت غرته«(91)

 آن که تجربه‏اش اندک است فریب مى‏خورد و آن که تجربه‏اش بسیار است، کمتر فریب مى‏خورد.

 آن‏ها که زمینه‏هاى شکست دیگران را مطالعه نموده‏اند،همیشه جانب احتیاط را رعایت مى‏کنند تا از آسیب‏ها در امان باشند. لازم نیست که همه چیز را خود انسان تجربه کند، بلکه باید از حاصل تجربیات دیگران - چه در شکست‏ها و چه در موفقیت‏ها و پیروزى‏ها - استفاده کند. کسى که در راه خطا گام بر مى‏دارد و همواره در برابر پندها و هشدارهاى دلسوزانه صاحبان تجربه مى‏گوید: »مى‏خواهم خود تجربه کنم« همچون کسى است که زیان و خطر غذاى مسموم یا آفات برنامه‏اى غلط را به وضوح مى‏بیند ولى باز سراغ کانون خطر مى‏رود.(92) انسان هر چه علم و آگاهى و تجربه داشته باشد از مشورت با افراد صالح )والدین، معلمان، مشاور( بى نیاز نیست.

 دختران بدحجاب، گر چه در ظاهر چشم هایى را متوجه خود مى‏سازند اما در واقع، جوانان با همه علاقه و خوشرویى که به دختران دارند هرگز براى چنین دخترانى ارزش و قیمتى قائل نیستند و هرگز با چنین افرادى تن به به ازدواج نخواهند داد و به دنبال عفیف‏ترین دختران مى‏روند. در واقع دختران بدحجاب در چشم‏ها ولى دختران عفیف در دل‏ها جاى دارند، به دنبال بدحجابى، عشق‏هاى شیطانى و دوستى‏هاى خیابانى بوجود مى‏آید که با یک برخورد و لبخند آغاز مى‏شود و با وعده و وعیدها ادامه مى‏یابد و گاهى به رسوایى و ندامت مى‏انجامد، بیشتر چنین عشق هایى به ازدواج نمى‏انجامد و اگر به ازدواج بیانجامد پس از مدتى منجر به طلاق مى‏شود و اگر منجر به طلاق نشود زندگى گرمى نخواهد بود، زیرا از آن رؤیاهاى شیرین خود اثرى نمى‏بینند و سردى غم انگیزى به جاى آتش سوزان عشق پیشین قلب آن‏ها را مى‏فشارد و آن‏ها خود را در این معامله ورشکسته مى‏بینند.(93)

 قرآن کریم مى‏فرماید: »فاعتبروا یا اولى الابصار«(94)

 »اى صاحبان دیده‏ها پند و عبرت گیرید«

 امیرالمؤمنین على علیه السلام مى‏فرماید: »الاعتبار یثمر العصمة«(95)

 »عبرت‏گیرى مایه محفوظ ماندن است«