3 - آثار خانوادگى بد حجابی
ط. نکویی ریزی
الف - بى علاقگى به ازدواج
در جامعهاى که بى بند وبارى در پوشش و به تبع آن بى بند و بارى جنسى رواج دارد، بسیارى از لذتهاى جنسى که عامل گرایش به ازدواج است به راحتى در دسترس افراد قرار مىگیرد، و این امر از میزان علاقه و گرایش به ازدواج در افراد مىکاهد.
بعضى از لذتهاى جسمى، سمعى، بصرى و احیاناً لمسى که باید در » نهان خانه زناشویى« با انتظار و زحمت به دست آید، بى حجابى و بدحجابى، آن را آسان، رایگان و همه جائى مىسازد و از اهمیت ازدواج و شوق زناشوئى مىکاهد(61).
استاد شهید مرتضى مطهرى در این زمینه چنین مىنگارد: »... علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد مىشود، جواب مىدهند، که حالا زود است، ما هنوز بچهایم، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالى مىکنند همین است؛ حال آنکه در قدیم یکى از شیرینترین آرزوهاى جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آن که به برکت دنیاى اروپا کالاى زن این همه ارزان و فراوان گردد »شب زفاف را کم از تخت پادشاهى« نمىدانستند. ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندى انجام مىگرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیک بختى و سعادت خود مىدانستند، ولى امروز به دلیل کامجوئىهاى نامشروع در سطحى وسیع دلیلى بر آن اشتیاقها وجود ندارد(62).
ب( افزایش میزان طلاق
بى بند و بارى در پوشش و حجاب، موجب تحریک است و تحریک بنیاد خانواده را متلاشى مىکند. غریزه جنسى یکى از علل مهم ازدواج و بوجود آمدن خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان مىگذرد نقش غریزه جنسى در حفظ و دوام خانواده کمتر مىشود و به جاى آن نقش عشق، تفاهم و وفادارى در بقاى خانواده بیشتر مىشود، بدحجابى آفت زندگى خانوادگى است. در حالى که نه تنها در اسلام بلکه در همه مرامهاى اجتماعى جهان این نتیجه حاصل شده است که خانواده باید محفوظ بماند، زن و مرد باید دلبسته و وفادار یکدیگر باشند، تا آشیانه دلپذیرى براى فرزندان خویش بنا کنند و با تربیت آنها، آینده جامعه خویش را ترسیم کنند، زنان بدحجاب تمامى همت خود را مصروف خودنمائى در خارج از منزل مىکنند و این باعث مىشود تا ذوق و شوقى براى آراستگى در برابر همسر نداشته باشند، و از سوى دیگر بد حجابى دیگران، زمینه را براى دلبستگى مرد به همسر، نامساعد مىکند.
در جامعهاى که بد حجابى بر آن حاکم است، هر زن و مردى همواره در حال مقایسه کردن است، مقایسه آن چه دارد با آن چه ندارد، این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر دامن مىزند، زنى که سالها در کنار شوهر خود زندگى کرده و بامشکلات زندگى جنگیده و در غم و شادى او شریک بوده است، اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگى خود را از دست مىدهد و روى در خزان مىگذارد، در چنین حالى که سخت محتاج عشق و مهربانى و وفادارى همسر خویش است، ناگهان زن جوانترى با بدحجابى خود و پوشش نامناسب خود به همسر او فرصت مقایسهاى مىدهد و این مقدمهاى مىشود براى ویرانى اساس خانواده و بر باد رفتن امید زنى که جوانى خود را از دست داده است.
همه زنان بدحجاب جوان باید بدانند که هیچ جوانى نیست که به میان سالى و پیرى نرسد، اگر امروز آنان جوان و با طراوتند، در فرداى بى طراوتى آنان بازهم جوانانى هستند که بتوانند براى فرداى خانواده آنان همان خطرى را ایجاد کنند که خود آنان امروز براى خانوادهها ایجاد مىکنند(63).
آمارهاى قطعى و مستند نشان مىدهد که با افزایش بى حجابى و بدحجابى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشوئى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است. چرا که » هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد« و هر چه »دل« در اینجا یعنى هوسهاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد به دنبال آن مىرود و به این ترتیب هرروز دل به دلبرى مىبندد و با دیگرى وداع مىگوید(64).
به این ترتیب یکى از علل افزایش طلاق در جامعه بدحجابى زنان در جامعه مىباشد، در حالى که لازمه زندگى مشترک، مهرورزى، محبت، قبول یکدیگر با تمام خصوصیات، قبول مسئولیت و گذشت است، مردى که از تربیت معنوى و تقواى دینى برخوردار نیست، طبعاً هوس خود را به زندگى مشترک ترجیح مىدهد. در مقابل حجاب اسلامى و تقواى زن و شوهر سبب استحکام بنیان خانواده مىگردد.
4- آثار اخروى بد حجابى
ط. نکویی ریزی
قرآن کریم مىفرماید: »و ان لیس للانسان الا ما سعى و انّ سعیه سوف یرى«(65) و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست و )نتیجه( کوشش او به زودى دیده خواهد شد. سعى به معناى جدیت در کار است، هر کس بهرهاش بواسطه سعى اوست و نیز بهره سعى کسى را هم به دیگرى نمىدهند، همانطور که ضرر کسى را به دیگرى نمىدهند، چنانچه هر کس طعام خورد، خودش سیر مىشود نه غیر او.
در مورد آخرت هم همینطور است بعضى را شیطان فریب مىدهد. آنان به جاى آن که در تهیه توشه قیامت کوشش کنند و از عذاب قیامت بترسند، به غفلت مىگذرانند و ایمان خود راتباه مىکنند در حالى که به تکرار، آیات حجاب را خواندهاند یا حدیث معراج را شنیدهاند. شیطان که دشمن قسم خوردهى ما انسانهاست، همواره درصدد فریبکارى و ضربه زدن به ماست. او در پى زمینههایى مىگردد که بهتر بتواند انسان را فریب دهد، شکى نیست که بدحجابى زنان از بهترین دامها و وسائل وسوسه شیطان و فریبکارى اوست، که زن را از بهشت برین به جهنم مىکشاند.
از جمله آثار بدحجابى زنان کیفر آخرتى است، زیرا حجاب ناقص یا آشکار کردن مو، آرایشها و زینتها در نزد نامحرم و جلوهگرى با لباسهاى نازک، تنگ، با مدلهاى مخصوص و رنگهاى مهیج از جمله گناهانى است که بر آن وعده عذاب داده شده است. چه اینکه بدحجابى نمونه بارزى از گناهان جنسى است که به بسیارى از گناهان دیگر دامن مىزند.
نمونههائى از عذاب اخروى زنان بدحجاب عبارت است از:
1 - آتش دوزخ
پیامبر اکرم )ص( در گفتارى زنانى را که زینت خود را براى نامحرمان آشکار سازند، سزاوار آتش دوزخ مىشمارد:
» نهى النّبى ان تتزیّن المرأة لغیر زوجها، فان فعلت کان حقاً على اللّه ان یحرقها«(66).
پیامبر اکرم )ص( نهى کرد زن را از اینکه خود را براى غیر شوهرش آرایش نماید. اگر چنین کند، بر خداوند سزاوار است که او را در آتش بسوزاند.
2 - آویزان شدن بر مو
پیامبراکرم )ص( در مورد آنچه در لیلة المعراج مشاهده کرده بود، مىفرماید:
»و رأیت امرأة معلقه بشعرهایغلى دماغ رأسها«
زنى را دیدم که به موهاى سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان در آمده بود. سپس در توضیح رفتارى که این پیامد را به همراه داشته، فرمودند:
» اما المعلقة بشعرها فانها کانت لا تغطى شعرها من الرجال(67)»
اما آن زنى که به موهاى سرش آویزان بود، زنى است که موهاى خود را از مردان نمىپوشاند .
3 - چیدن گوشت بدن خود
از عقوبتهاى اخروى دیگر زنان بدحجاب در قیامت چیدن گوشت بدن آنان توسط ایشان است که در روایت پیشین به آن اشاره شده است:
»و رأیت امرأة تقطع لحم جسدها من مقدمها و مؤخرها بالمقاریض من النار...«
زنى را دیدم که گوشت بدن خود را از جلو و از عقب باقیچىهائى از آتش مىچید.
»و اما التى کانت تقرض لحمها بالمقاریض فانها کانت تعرض نفسها على الرجال«
و اما آن زنى که گوشت بدن خود را به قیچى هائى از آتش مىچید، آن زنى بود که در دنیا خود را در معرض تماشاى نامحرمان و در اختیار آنها مىگذاشت(68).
4 - خوردن گوشت بدن خود
در بخش دیگرى از روایت پیشین آمده است:
»و رأیت امرأة تأکل لحم جسدها و النار توقد من تحتها«
زنى را دیدم که گوشت بدن خود را مىخورد و آتش از زیرش افروخته مىشد.
» واما التى تأکل لحم جسدها فانها کانت تزین بدنها للناس«(69).
و اما آن زنى که گوشت بدن خود را مىخورد آن زنى است که بدن خود را براى مردم زینت مىکند.
روشهاى پیشگیرى و درمان بد حجابی
ط. نکویی ریزی
با توجه به آثار منفى بدحجابى و آثار مثبت حجاب، در این قسمت پیشگیرى و درمان بدحجابى از چشم انداز دین مورد بررسى و توجه قرار مىگیرد. در ابتدا روشهاى پیشگیرى و درمان به دو بخش کلى شناختى و رفتارى تقسیم مىشود.
منظور از روش شناختى روش هایى است که براى پیشگیرى و درمان بدحجابى، از ایجاد تغییر در شناخت و نگرش افراد استفاده مىکند و با اعطاى بینش صحیح، زمینه درمان بدحجابى را فراهم مىسازد، و منظور از روشهاى رفتارى روشهائى است که با ایجاد تغییر در رفتار و عملکرد آنان، زمینه پیشگیرى از بدحجابى و درمان آن را فراهم مىسازد.
پیشگیرى از بدحجابى
پیشگیرى همواره مقدم بر درمان است، در مقابله با بدحجابى باید به موضوع پیشگیرى آن توجه خاصى داشته باشیم.
روشهاى شناختى
منابع اسلامى براى جلوگیرى از بدحجابى راهکارهایى شناختى ارایه کردهاند. اینک به تبیین راهکارها در قالب روشهاى تربیت اسلامى مىپردازیم:
1) روش زمینهسازى
در این روش به ایجاد زمینهها و زیر ساختهاى مناسب رفتار مطلوب و جلوگیرى از بروز رفتارهاى نامطلوب اقدام مىشود. حالات و رفتارهاى انسان حاصل ملکاتى است که در نفس او رسوخ کرده است، بنابراین اصلاح بسیارى از حالات و رفتارهاى انسان جز از طریق اصلاح زمینههاى آن میسر نیست.
براى پیشگیرى از بدحجابى باید به زمینهسازى آموزش حجاب از کودکى و آموزش حجاب در مدارس پرداخت.
از آنجا که رعایت حجاب در آغاز بلوغ ) پایان نه سالگى( بر دوشیزگان واجب و الزامى مىگردد، مىبایست از کودکى فرهنگ حجاب و پوشش اسلامى را به دختران آرام آرام آموزش داد و در سنین بالاتر در مدارس که مرکز تعلیم و تربیت و تزکیهاند، به آموزش حجاب و تبیین فلسفه آن پرداخت.
آموزش عملى احکام دینى بخشى از وظایف معلم نسبت به دانشآموز را تشکیل مىدهد، کارآموزى در مسائل دینى نظیر کارآموزىهاى دیگر مواد درسى یک ضرورت است، در غیر این صورت تعلیمات دینى تنها شکل ظاهرى به خود مىگیرد و کافى نبودن چنین شیوهاى اثبات شده است.
علم و عمل به ضروریات اسلام از اولویت ویژهاى برخوردارند که باید در برنامههاى درسى گنجانده شود. حجاب از جمله ضروریات اسلام است که باید به طور اساسى و جامع به همراه معارف مربوط به آن در سطوح مختلف مدارس تدریس گردد تا فرهنگ پوشش دینى بامعرفت لازم به مرحله عمل آگاهانه در آید. توصیه بدون تعلیم و تربیت، پوشش دینى را به صورت دستور خشک و تحمیلى مىسازد، اما توصیه همراه با معرفت پذیرش آن را آسان مىکند(70).
2) روش اعطاى بینش
منظور از روش تربیتى اعطاى بینش آن است که با ایجاد آگاهىهاى عمیق و گسترده در ذهن، فکر و باطن فرد، زمینه را براى تغییر رفتار او فراهم سازیم. این روش که از مهمترین روشهاى تربیت اسلامى است، براى از بین بردن بدحجابى هم مورد استفاده قرار مىگیرد.
در این روش مربى با ارایه آگاهىهاى وسیع در زمینه حقیقت بدحجابى، بینش فرد بدحجاب را عوض مىکند.
بدحجابى حقیقتاً مخالفت با امر الهى در مورد یکى از احکام وجوبى اسلام است زیرا خداوند در قران کریم مىفرماید: »ولیضربن بخمرهن على جیوبهّن« خداوند در قرآن دستور مىدهد که زنان باید روسرىهاى خود را بر سینه و گردن بیاندازند تا موها و گردن و برجستگىهاى بدن مستور گردد. همچنین بااعطاى بینش در زمینه آثار حجاب که به جهت پیشگیرى از بروز بسیارى از زیانهاى روانى، جسمى، اخلاقى و خانوادگى و اجتماع است، و هدف و فلسفه وجوب حجاب اسلامى که تزکیه نفس، طهارت و عفت و پاکدامنى در بین افراد جامعه و ایجاد صلاح و پیشگیرى از فساد است ، نگرش و شناخت فرد نسبت به حجاب را تغییر مىدهد. قرآن کریم مىفرماید: »ذلکم اطهرلقلوبکم و قلوبهن (71)».
با اعطاى بینش در زمینه محدوده حجاب، براى متربى مشخص مىشود که از نظر اسلام مقدار واجب حجاب زنان و دختران از ابتداى بلوغ، پوشاندن موها و تمام بدن حتى پاها در مقابل نامحرم است به استثناى صورت و دستها از مچ تا پایین؛ که طبق نظر مشهور فقهاء پوشاندن آن دو واجب نیست به شرط اینکه:
الف( این دو عضو داراى زینت نباشد.
ب( کسى به آن دو به قصد لذّت و هوس نگاه نکند؛ بنابراین اگر کسى به قصد لذّت بردن حرام به صورت و دستها نگاه کند یا صورت و دست داراى زینت و آرایش باشد، مىبایست صورت و دستها راهم بپوشاند.
نتیجه اعطاى بینش، تغییر در باطن فرد است. این آگاهىها نیز در ظاهر او تأثیر به سزائى دارد و در عمل تقید بیشترى به حجاب پیدا مىکند.
3) روش تحریک ایمان
کسى که به خداوند ایمان دارد، از نیروى بالقوهاى در درون خود برخوردار است که در حال سکون، حتى از خود او نیز پنهان است اما اگر این نیرو به جنبش در آید مظهر تحولات درونى عظیم و اقدامات چشمگیرى خواهد شد.
در این روش تربیتى براى پیشگیرى از بدحجابى باید به تقویت ایمان فرد پرداخت تا حاصل آن احساس تکلیف و انگیختگى عمیق درونى شود؛ ایمان تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایاى روح و فاقد هر گونه تأثیر نیست، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود در مىآورد، ایمان همانند چراغ پر نورى است که درون اطاقى روشن شود نه تنها فضاى اطاق را نورانى مىکند بلکه شعاع آن از تمام دریچههاى اطاق به بیرون مىافتد و هر کس از خارج بگذرد به خوبى مىفهمد آنجا چراغ پر نورى روشن است، همان گونه است وقتى که چراغ ایمان در قلب یک خانم روشن شود نور آن در رفتار او منعکس مىشود و با حجاب خود نشان مىدهد نورى در قلب اوست که اشعهاش به بیرون تافته است.(72)
زنان با حجاب از چنان ایمانى برخوردارند که نه روى آوردن نعمتها آنها را دگرگون مىسازد، نه از پشت کردن دنیا، ضعیف و ناتوان و مأیوس مىشوند، زنان با ایمان هرگز از یاد خدا غافل نمىشوند، فلسفه سختىها و شیرینىهاى زندگى را به خوبى مىدانند آنها مىدانند که سختىهاى زندگى زنگ بیدار باش است و شیرینىها آزمایش و امتحان الهى است(73).
نعمتهاى الهى براى برانگیختن حس شکرگذارى بندگان است، خداوند نعمت زیبایى را به خانم جوان داده است تا شکرگذار باشد احساس تکلیف کند در احکام ضرورى اسلام از جمله حجاب دقت بیشترى داشته باشد، نه اینکه از ایمان به خدا غفلت کرده و گنهکار شود که مجازات این غفلتها تلخى است.
امیر المؤمنین على )ع( ضمن دعاهایى که در آن سرمشق به یاران خود مىدهد، عرض مىکند:
»نسأل الله سبحانه أن یجعلنا و ایاکم ممن لا تبطره نعمة و لا تقصر به عن طاعة ربه نمایةٌ و لا تحل به بعد الموت ندامة و لا کآبةٌ«
»از خداوند مىخواهم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمىسازد و هیچ هدفى آنها را از اطاعت پرودگار باز نمىدارد و پس از فرا رسیدن مرگ پشیمان و اندوه دامنشان را نمىگیرد«(74)
4) روش الگویى
روش الگویى آن است که با ارائه الگوهاى عینى و رفتارى فرد را به انجام رفتار مطلوب ترغیب و از اقدام به رفتارهاى نامطلوب باز داریم .
انسان از نظر روانى طالب شخصیتى است که او را الگوى خویش قرار داده در اعمال و رفتارش از او تبعت نماید. در پاسخ به این نیاز روانى خداوند براى انسانیت الگو معرفى مىنماید.
» لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه«(75)
» براى شما پیامبر خدا الگوى نیکو مىباشد«
آرى پیامبران و معصومین در هر عصر و زمان الگوى بشریت مىباشند، بدین سان بهترین الگو براى زنان حضرت فاطمه الزهرا)س( مىباشد او که دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت بود. او در همه ابعاد الگو است و در تمامى مراحل زندگى، حضرت فاطمه زهرا )س( از عفت و حجاب تابلوى زیبایى را ترسیم مىکند. برترین زنان عالم، پایبندترین آنان به حکم حجاب بود، زندگى سراسر نور و معنویت فاطمه )س( بیانگر این حقیقت است که دخت پیامبر در پاى بندى و رعایت این حکم الهى بسیار دقیق و حساس بود حتى آنگاه که حضرت مجبور شد براى احقاق حقوق خویش و دفاع از حریم ولایت قهرمانه گام در میدان مبارزه بگذارد، هرگز کمترین قصورى در رعایت حجاب و پوشش خویش نورزید.
امیرالمؤمنین على )ع( مىگوید، یک روز رسول خدا در مسجد در میان اصحاب از ما سؤال کرد، برترین چیز براى زن چیست؟ ما همه در جواب متحیّر ماندیم، به خانه آمدم و ازفاطمه )س( پرسیدم و پاسخ داد:
» خیر للنساء ان لا یرین الرّجال و لا یراهنّ الّرجال«
» بهترین چیز براى زنان آن است که »بدون ضرورت« مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنها را ننگرند(76). وقتى پاسخ فاطمه )س( را نزد پیامبر بردم فرمود: »فاطمه پاره تن من است«
آن حضرت در روزهاى آخر عمر به اسماء فرمود کاش تابوتى بود که اندام زن از روى آن مشخص نمىشد، اسماء گفت: در حبشه که بودم تابوت هائى دیدم با لبههاى بلند، بهطورى که پیکر در آن جاى مىگرفت و بر روى آن پارچهاى مىافتاد؛ زهرا)س( خرسند شد و لبخند رضایت بر لبانش نشست و به او فرمود: چه چیز خوبى! حجم بدن را مشخص نمىکند. براى من چنین چیزى بساز، و پس از مرگ بدن من را در آن جاى بده(77).
در حادثه جان گداز کربلا نیز زنان اهل بیت)ع( و پیامرسانان خون شهیدان عاشورا، حساسیتى شدید نسبت به مسئله حجاب و پوشش از خود نشان مىدادند به گونهاى که از میان همه آن مصیبتهاى عظیم، مصیبت برهنگى سر دختران، از همه مصائب بر آنها سختتر و سنگینتر آمده است«
سکینه خاتون، دختر سیدالشهداء )ع( آن گاه که از قتلگاه مىگذشت، از شتر فرود آمد به کنار بر جسد بى سر پدر آمد و به گونهاى سوزناک به درد دل پرداخت، او از بارش تازیانه نامردان بر پیکر کودکان و زنان ننالید، از آوارگى در بیابان ناله نکرد، همین که بدن بى سر و مطهر امام)ع( را دید فریاد بر آورد، پدر جان! ببین چگونه سرهاى ما را برهنه کردهاند: »یا ابتاه انظر الى رؤسنا المکشوفه« پس این مصیبت از همه مصائب درد آورتر بود.
آرى آن فرزانگان پاک سیرت این چنین نسبت به حجاب و عفت خویش حساسیت و دقت داشتند اینک ما و زنان میهن اسلامى میراث داران آن پاسدران پاکى و عفت هستیم، آنان در ملکوت اعلى نظارهگرند که چگونه از این میراث گران قدر و ثمره رنجها و مرارتها و خونهاى خود و عزیزانشان حراست کنیم، آنان اسوههاى پاکى و فضیلت و عفتند و ماتأسى جویندگان به راه و مرام و رفتار آنها.
ب( روشهاى رفتارى
در منابع اسلامى، علاوه بر روشهاى شناختى، از روشهاى رفتارى نیز براى پیشگیرى از بدحجابى استفاده شده است که در اینجا به تبیین این روشها مىپردازیم:
1 - روش یادآورى معاد
بىتوجهى نسبت به مسأله معاد و کیفر و پاداش اعمال پس از مرگ، از موانع رشد و کمال انسان، و یادآورى معاد زمینهساز رشد و ترک بسیارى از گناهان از جمله بدحجابى خواهد بود. اصل اعتقاد به معاد در زمره روشهاى شناختى است؛ و یادآورى آن به صورت ذهنى یا زبانى در زمره روشهاى رفتارى قرار مىگیرد. یادآورى عالم پس از مرگ و بقاى آثار اعمال آدمى و جاودانگى کارهاى او اعم از خیر و شر، اثر بسیار نیرومندى بر فکر و اعصاب و عضلات انسانها مىگذارد و به عنوان یک عامل مؤثر در تشویق به نیکىها و مبارزه با گناهان مى تواند مؤثر شود.(78)
از آنجا که اعتقاد به معاد یکى از اصول پنج گانه دین اسلام مىباشد و به مقتضاى آن هر انسانى بعد از مرگ به جهان دیگر منتقل شده، در روز قیامت برانگیخته مىشود و پاسخ گوى اعمال و رفتار خویش است، یک زن مسلمان هم باید در اعمال و رفتار خویش دقت زیادى داشته باشد، در حجاب و پوشش خود در برابر نامحرم دقت کند و آنچه را خداوند از او به عنوان یک بنده خواسته به آن عمل کند تا مبادا روز قیامت شرمنده او و فرستادگانش باشد و عذاب سخت دوزخ را بچشد، زیرا جوانى و جلوههاى آن به سرعت مىگذرد، آنگاه در روز قیامت مأمورین جهنم، زنى را که در دنیا موهاى خود را از نامحرم نپوشانده در آتش سوزان دوزخ به موهایش آویزان مىکنند، و زنى که در دنیا با پوشش نامناسب خود را در معرض تماشاى نامحرمان و در اختیار آنان گذاشته به وسیله قیچىهاى جهنمى گوشت بدن او را مىچینند.(79)
در قرآن مجید سرچشمه بسیارى از گناهان را فراموش کردن روز جزا ذکر کرده مىفرماید:
»فذوقوا بما نسیتم لقاء یومکم هذا«(80)
»به خاطر اینکه ملاقات امروزتان را فراموش کردید، عذاب را بچشید« بنابراین یادآورى شرایط سخت قیامت و حساب آن روز باعث مىشود که زن مسلمان در حجاب و پوشش خود دقت کند.
2 - روش فریضه سازى
فریضهسازى از اختصاصات شرایع الهى است که پارهاى از دستورالعملهاى اساسى راکه به کار بستن آنها جهت تربیت انسان ضرورى است، به عنوان فریضه قرار دادهاند؛ یعنى حکمى که انجام آن واجب است و به هیچ و جه تعطیل بردار نیست. بنابراین، فریضهسازى در تربیت تضمین کننده مداومت و محافظت عمل است. بر مبناى فرمان صریح خداوند در قرآن، حجاب به عنوان یک امر واجب )فریضه( و بلکه به عنوان ضرورى دین مطرح گشته است، ضرورى دین چیزى است که جزء لاینفک دین محسوب شده و اعتقاد و التزام به آن لازمه اعتقاد و التزام به اصل دین است و انکار آن به انکار خدا یا پیامبر)ص( مىانجامد و منکر ضرورى دین محکوم به کفر است.
بد حجابى زیر پا نهادن قانون واجب الهى است که عواقب خطرناکى را به دنبال دارد، اگر هیچ ضرورتى رعایت حجاب را ایجاب نمىنمود و هیچ حکمت و مصلحتى در پوشیدگى زن نبود، تنها فرمان خداوند کافى بود تا زنان معتقد را به رعایت دقیق این فریضه برانگیزد؛ زیرا اطاعت از پروردگار و محترم شمردن دستور خداوند همواره برترین انگیزه براى بندگان با تقوا است. گر چه احکام الهى بر اساس حکمت و براى خیر و مصلحت ما وضع شده است.
خداوند در قرآن کریم به زنان دستور مىدهد: »ولیضربن بخمرهن على جیوبهن«(81) باید به وسیله مقنعه یا روسرى گردن و دوش و سینه خود را بپوشانند. زنى که بندگى و اطاعت فرمان حق کند هرگز حاضر نیست به هیچ بهائى تار موئى از خویش را به بیگانه بنمایاند یا بر خلاف فرمان خداوند عضوى از اعضاى خویش را در معرض دید نامحرم قرار دهد.
به راستى براى انسان مؤمن، پارساو بنده راستین خداوند کدامین حالت شیرینتر و لذت بخشتر از حالت فرمانبردارى و طاعت گذارى است؟ چنین انسانى همواره از عمق جان فریاد بر مىآورد که معبودا »از تو به یک اشاره، از من به سر دویدن« از این رو چنین زنى که گوشواره تسلیم و رضاى حق درگوش و دست بند تقوا و ورع بردست و طوق طاعت خدا برگردن افکنده است فریضه حجاب را چونان شهد شیرین از جان و دل پذیرا است و کمترین قصور و سستى در رعایت دقیق آن روا نمىدارد.(82)
درمان بدحجابى
اگر با استفاده از روش هایى که اشاره شد، اقدامى در جهت پیشگیرى از بدحجابى صورت نگرفت و خانمى به بدحجابى روى آورد، نوبت به درمان این پدیده مىرسد. در فرایند درمان نیز مىتوان از روشهاى شناختى ، عاطفى و رفتارى مدد جست که در این جا به طرح این روشها مىپردازیم:
الف( روشهاى شناختى: روش هایى که براى درمان بدحجابى از ایجاد تغییر در شناخت و نگرش افراد استفاده مىکند و با اعطاى بینش صحیح زمینه درمان بدحجابى را فراهم مىسازد، عبارت است از:
1. روش تفکر
اساسىترین علت بدحجابى پدیده ناآگاهى است. بى اطلاعى از فواید و آثار پوشیدگى و پیامدهاى ناپوشیدگى اصلىترین عامل بدحجابى است، تقویت نیروى تفکر و فراخوانى زنان به تفکر و تعقل و تجزیه و تحلیلهاى منطقى یکى از راههاى درمان بدحجابى است.
خانمى که به وسیله تفکر و تعقل به پاسخ درونى خود که چرا پوشیده باشم؟ نائل شود، حجاب دینى در درون او شکل مىگیرد و این آگاهى به عمل او معنا و ارزش مىبخشد و دوام آن را تضمین خواهد کرد؛ انسان تا به آثار مثبت کارى پى نبرده باشد کمتر به انجام آن راغب است، اما با تفکر در مورد آثار مثبت آن با علاقه به دنبال تحقق آن حرکت مىکند. وقتى زن به آثار و برکات حجاب آگاهى یابد نه تنها از آن احساس سنگینى و سلب آزادى نمىکند بلکه از آن استقبال مىکند و وسوسههاى شیطانى را به هیچ مىانگارد.
تفکر در شناخت آثار مثبت حجاب که رضایت خداوند، ناامیدى شیطان، امنیت و آرامش فردى، سلامت نسل و تحکیم خانواده، سلامت جامعه، موفقیتهاى معنوى، جلب احترام و کاهش فساد را در بر دارد و همچنین تفکر در شناخت آثار زیانبار خودنمایى و جلوهگرىهاى زن و تأثیرات نامطلوبى که بر جنس مخالف مىگذارد، مکمل آگاهىهاست.
زن با ایمان، با تفکر بیدار مىشود و به اصالت خویش باز مىگردد، پوشش خود را کامل کرده از فواید حجاب، خود و جامعه را بهرهمند مىکند.
ب( روش هاى عاطفى
منظور از روش هاى عاطفى روش هایى است که تحریک عواطف و احساسات را به عنوان شیوه درمان مورد استفاده قرار دادهاند:
روش موعظه
موعظه چیزى است که قلب را رقت و نرمى مىبخشد، عواطف را تحریک مىکند و موجب مىشود که انسان از پلیدى و کجى دست کشد و به راستى و خوبى دل بندد. بنابراین روش موعظه راهى است در زدودن قساوت از دل و فراهم کردن زمینه لطافت آن در جهت دورى از زشتى و پلیدى و گرایش به زیبایى و نیکى.
یکى از راههاى درمان بدحجابى موعظه خانمهاست. امام على )ع( خطاب به زنان مىفرماید:
»و ایاک ان تتزین للناس و تبارزالله بالمعاصى«(83)
»بپرهیز از این که براى مردم خود را بیارایى و بوسیله گناهان با خدا بجنگى«.
سفارشهاى شهدا به خواهران موعظهاى است بر ما، که باید با جان و دل خریدار آن باشیم.
اى خواهرانم سعى کنید در خانه و بیرون خانه نمونه و الگو باشید تا در پیشگاه خداوند در نزد حضرت فاطمه )س( سربلند باشید؛ از شما تمنا دارم به پهلوى شکسته حضرت زهرا )س( که حجاب را، حجاب را، حجاب را، رعایت کنید و مانند حضرت زینب صبور باشید تا در آخرت از شفاعتشان بهرهمند شوید.(84) سفارش و موعظه مربى به متربى مىتواند صورتهاى مختلفى همچون صورت زیر داشته باشد: عزیزم، ارزش تو بالاتر از آن است که وجود خود را چراگاه چشمهاى گرسنه سازى و محبت خدا را فداى محبت نامحرمان کنى و سعادت آخرت را به پاى هوسهاى زودگذر بریزى از خدا بترس که آتش آخرت از آتش دنیا سوزانتر است و شعلههاى آن از شعلههاى شهوت فروزانتر(85).
مکن کارى که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخى تنگت آید
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آید(86)
نصیحت و موعظه مادر به دختر نیز از تأثیر خاصى برخوردار است: دخترم: چشمهاى مردم را کامیاب مکن که نگاه آنها آتشافروز است و اشکهاى تو توان خاموشى آن را ندارد.
مادرى گفت روزى این سخن با دخترى
اى که در کاشانهام همچون فروزان اخترى
من تو را چون جان شیرین دوست دارم،دخترم
تو به نزد مادرت ارزندهتر از گوهرى
سالها اى نازنین، چون باغبان، پروردمت
اى بسا شبها شدم از خواب و آسایش برى
خواهم اکنون پندها آویزه گوشت کنم
پند مام خویش را، جانا به خارى ننگرى
دخترم! نیکى و پاکى را شعار خویش ساز
نیکى و پاکى بود آیین هر پیغمبرى
از بد و نیک آن چه مىکارى همان را بدروى
این سخنها را نپندارى عزیزم سرسرى
تا توانى قدر ساعات و دقایق را بدان
کسب دانش کن که نبود به ز دانش زیورى
از هوسها دور باش و از خدا غافل نباش
زان که نبود جز خدا، اندر دو گیتى یاورى
از تو مىخواهم که مورى را نیازارى ز خود
ورخطا دیدى ز یاران از خطاشان بگذرى(87)
نمونهاى از موعظه پدر به دختر نیز این صورت دارد:
دخترم، گوهر من، تو که تک گوهر دنیاى منى
دل به لبخند حرامى مسپار
دزد را دوست مخوان
چشم امید بر ابلیس مدار
دیو خوبان پلیدى که سلیمان رویند
همه گوهر شکنند
دیو کى ارزش گوهر داند!
نه خردمند بود
آن که اهریمن را
از سر جهل، سلیمان خواند:
دخترم! اى همه هستى من
تو چراغى تو چراغ همه شبهاى منى
به ره باد مرو(88)
براى تأثیر موعظه مناسب است، از روش هایى که شناخت دختر را نسبت به فلسفه حجاب بیشتر مىکند، نیز استفاده کرد.
ج( روشهاى رفتارى: روش هایى است که با ایجاد تغییر در رفتار و عملکرد افراد، زمینه درمان بدحجابى را فراهم مىسازد.
این روشها عبارت است از:
1. روش عطا و حرمان
براى درمان بدحجابى و معتقد کردن بانوان به پوشش لباس مناسب، تنها دانش افزایى آنان چاره کار نیست. علاوه بر آنچه در روشهاى شناختى گفتیم، چنانچه دستور خاتم پیغمبران حضرت محمد)ص( است، باید به رعایت حقوق زنان و گرامى داشت مقام آنان پرداخت و به موجب لطافت روحى ایشان، آنان را محبت و احترام کرد.
از وظایف والدین است که دختر را به خاطر مجموعه کمالاتش مورد توجه قرار دهند و براى ایجاد شوق و رغبت و دلگرمى به انجام صفات پسندیده و پاىبندى به حجاب اسلامى، او را مورد محبت و تشویق قرار دهند و با اعطاى هدیه زیبا و مورد پسند که منطبق با نیازهاى منطقى و شرعى زندگى اوست، او را خوشحال نمایند.
همچنین از وظایف والدین است که با امر و نهى و انذار، و محروم کردن دختر از آنچه به او داده شده بود او را از بدحجابى باز دارند و دختر را نسبت به عواقب اعمال نامطلوبش آگاه کنند، حجاب دینى چیزى نیست که کمترین تسامحى در آن راه یابد، والدین باید با منطق و دلیل دختر را هدایت و راهنمایى کنند. امر و نهى آنها نباید همراه با زورگویى و خشونت باشد، بلکه باید در برخوردها اعتدال رعایت شود، در عین حال والدین باید خیرخواهى و صداقت خود را براى او به اثبات رسانند، به این ترتیب با مهربانى و صبورى موجبات رشد و بالندگى دختران را فراهم سازند.
2. روش تغییر موقعیت
از آنجا که شرایط مختلف زمانى، مکانى و اجتماعى، مبدأ تأثیرگذارىهاى متفاوتى بر انسان است، براى ایجاد و حالات مطلوب در شخص لازم است روابط او را با شرایط مزبور دچار تغییر سازیم.
در روایات اسلامى دختر به عنوان ریحانه و گل مطرح شده است (89) همانطورى که گل مظهر نشاط و طروات است دختر نیز مظهر عاطفه و احساسات است، گل لطیف و ظریف و آسیبپذیر است و براى محفوظ ماندن از آسیبها نیاز به حفظ و مراقبت باغبان دارد؛ دختران نیز به لحاظ لطافت روحى و جسمى آسیب پذیرند و از آن جا که والدین امانت دار دختران هستند باید با تمام وجود از این گلها حفاظت کنند و آنچه مصلحت آنهاست انجام دهند. بنابراین اگر در محیطى زندگى مىکنند که از وجود افراد ناباب احساس خطر مىکنند، با تغییر محل زندگى و جابجایى منزل سعى در حفظ گلهاى زیباى زندگى از آسیبها کنند، همچنین اگر والدین احساس مىکنند عواملى آسیب زا در محیط مدرسه وجود دارد، هم کلاسىها و رفقایى که عفاف و حیا و حجاب ندارند و در راه مدرسه، در خیابان، اتوبوس و تاکسى نگاه و خنده خود را مهار نمىکنند و مفسدهانگیز هستند و با ایجاد روابط دوستى با دخترشان سبب رفتارهاى غلط و بدحجابى در او شدهاند، وظیفه والدین است که براى دورى دخترشان از مفسده و بدحجابى، مدرسه و دوستان او را تغییر دهند و با ایجاد روابط صحیح و دوستى با دختران با حجاب و با تقوا که از فضایل اخلاقى و شخصیتى، برخوردارند سبب ایجاد حالات مطلوب و تغییر رفتارهاى نامطلوب او شوند. آرى در مقابل هر چه نادرست و خطاست باید از اولین قدم ایستاد و از همان اندک پرهیز نمود، وگرنه قدمهاى بعدى ناگزیر برداشته خواهد شد.
3. روش عبرت پذیرى
زندگى صحنه عبرتها و کسب تجربههاست، باید حادثهها را با تأمل و درنگ بنگریم و هرگز اجازه ندهیم تا یک شکست چند بار تکرار شود، دام گستران و فریب کاران همواره به سراغ کسانى مىروند که از تجربه و آگاهى کمترى برخوردارند تا زمینه سقوط آنها را فراهم کنند.
على)ع( فرمود: »من قلت تجربته خدع«(90)، و نیز آن حضرت فرمود: »و من کثرت تجربته قلت غرته«(91)
آن که تجربهاش اندک است فریب مىخورد و آن که تجربهاش بسیار است، کمتر فریب مىخورد.
آنها که زمینههاى شکست دیگران را مطالعه نمودهاند،همیشه جانب احتیاط را رعایت مىکنند تا از آسیبها در امان باشند. لازم نیست که همه چیز را خود انسان تجربه کند، بلکه باید از حاصل تجربیات دیگران - چه در شکستها و چه در موفقیتها و پیروزىها - استفاده کند. کسى که در راه خطا گام بر مىدارد و همواره در برابر پندها و هشدارهاى دلسوزانه صاحبان تجربه مىگوید: »مىخواهم خود تجربه کنم« همچون کسى است که زیان و خطر غذاى مسموم یا آفات برنامهاى غلط را به وضوح مىبیند ولى باز سراغ کانون خطر مىرود.(92) انسان هر چه علم و آگاهى و تجربه داشته باشد از مشورت با افراد صالح )والدین، معلمان، مشاور( بى نیاز نیست.
دختران بدحجاب، گر چه در ظاهر چشم هایى را متوجه خود مىسازند اما در واقع، جوانان با همه علاقه و خوشرویى که به دختران دارند هرگز براى چنین دخترانى ارزش و قیمتى قائل نیستند و هرگز با چنین افرادى تن به به ازدواج نخواهند داد و به دنبال عفیفترین دختران مىروند. در واقع دختران بدحجاب در چشمها ولى دختران عفیف در دلها جاى دارند، به دنبال بدحجابى، عشقهاى شیطانى و دوستىهاى خیابانى بوجود مىآید که با یک برخورد و لبخند آغاز مىشود و با وعده و وعیدها ادامه مىیابد و گاهى به رسوایى و ندامت مىانجامد، بیشتر چنین عشق هایى به ازدواج نمىانجامد و اگر به ازدواج بیانجامد پس از مدتى منجر به طلاق مىشود و اگر منجر به طلاق نشود زندگى گرمى نخواهد بود، زیرا از آن رؤیاهاى شیرین خود اثرى نمىبینند و سردى غم انگیزى به جاى آتش سوزان عشق پیشین قلب آنها را مىفشارد و آنها خود را در این معامله ورشکسته مىبینند.(93)
قرآن کریم مىفرماید: »فاعتبروا یا اولى الابصار«(94)
»اى صاحبان دیدهها پند و عبرت گیرید«
امیرالمؤمنین على علیه السلام مىفرماید: »الاعتبار یثمر العصمة«(95)
»عبرتگیرى مایه محفوظ ماندن است«